82بپردازيم.
علل ظاهرى و باطنىِ اين ازدواج
مردان مادى كه همه چيز را از دريچۀ ماديگرى مطالعه مىكنند، پيش خود چنين تصور مىكنند كه:
چون خديجه ثروتمند و تجارتپيشه بود، براى امور تجارتى خود، به يك مرد امين بيش از هر چيزى نيازمند بود. از اين لحاظ، با محمد صلى الله عليه و آله ازدواج نمود، و محمد نيز از وضع زندگى آبرومندانۀ او آگاه بود با اين كه توافق سنى نداشتند؛ تقاضاى او را پذيرفت.
ولى آنچه را تاريخ نشان مىدهد، اين است كه محرّكِ خديجه براى ازدواج با امين قريش، يك سلسله جهات معنوى بود، نه جنبههاى مادى. اينك شواهد ما:
1 - هنگامى كه از «ميسره»، سرگذشتِ سفر جوان قريش را مىپرسد؛ او كراماتى را كه در طول اين سفر از او ديده بود، و آنچه را از راهب شام شنيده بود، براى او نقل مىنمايد. «خديجه»، شوق مفرطى كه سرچشمۀ آن علاقه به معنويتِ محمد صلى الله عليه و آله بود در خود احساس مىكند، و بىاختيار به او مىگويد:
ميسره! كافى است،علاقۀ مرا به محمد؛ دو چندان كردى. برو من تو و همسرت را آزاد كردم و دويست درهم و دو اسب و لباس گرانبهائى در اختيار تو مىگذارم.
سپس آنچه را از «ميسره» شنيده بود، براى «ورقة بن نوفل» كه داناى عرب بود، نقل مىكند. او مىگويد:
صاحب اين كرامات پيامبر عربى است. 1
2 - روزى «خديجه» در خانۀ خود نشسته بود، و دور او را كنيزان و غلامان گرفته بودند. يكى از دانشمندان «يهود» نيز در آن محفل بود. اتفاقاً «جوان قريش» از كنار منزل آنها گذشت، و چشم دانشمند «يهود» به پيامبر صلى الله عليه و آله افتاد. فوراً از خديجه درخواست نمود؛ كه از «محمد» تقاضا كند از مقصد خود منصرف شود و چند دقيقه در اين مجلس شركت نمايد. رسول گرامى صلى الله عليه و آله تقاضاى