28 يارى دهند، و چه قدر بر از دست دادن مردانى كه چراغهاى علم و اهل تقوا و گنجهاى خيرات بودهاند محزونم. آه كه چه قدر حسرت وجود درهم حلال و برادر همدم مىخورم. خوشا به حال كسى كه عيب خودش او را از عيوب مردم باز دارد، و بدا به حال كسى كه عيوب مردم او را از عيوب خودش باز دارد. تا به كى خاشاك را در چشم برادرت مىبينى ولى تنه درخت را در چشم مشاهده نمىكنى؟ تا به كى خود و گفتار و عبارات خود را مدح مىكنى و علما را مذمت مىنمايى و به دنبال لغزشهاى مردم مىباشى در حالى كه مىدانى پيامبر(ص) از اين كار نهى كرده است آن جا كه مىفرمايد: (مردگان خود را جز به خير ياد نكنيد؛ زيرا آنان به آنچه كه پيش فرستاده بودند رسيدند).
آرى، مىدانم كه جواب مرا مىدهى تا خودت را يارى كنى، كه مصيبت در مورد كسانى است كه بويى از اسلام نبرده و از شريعت محمّد(ص) اطّلاعى ندارند، در حالى كه اين امر جهاد است. آرى، به خدا سوگند! مقدارى از خير را شناختند كه اگر بنده به آن عمل مىكرد پيروز مىشد ولى نسبت به بسيارى از امور كه خداوند از آنها نخواسته جاهل شدند. و در حديث است: (از خوبى اسلام انسان اين است كه چيزى را كه بىمعناست ترك كند).
اى مرد! تو را به خدا سوگند! دست از ما بردار؛ زيرا تو اهل محاجّه مىباشى با زبانى گويا كه قرار نداشته و آرام ندارد، و بپرهيز از غلط كارى در دين. پيامبر(ص) از ورود در مسائلى كراهت داشت و عيب گرفت و از زياد سؤال كردن نهى كرد و فرمود: (بيشترين خوفم بر