29 امتم از منافقى است كه زبان گويا دارد). و زياد حرف زدن بدون دليل قلب را مىميراند اگر در حلال و حرام باشد تا چه رسد به عبارات يونسيه و فلاسفه و اين كفرياتى كه قلب را كور مىكند.
به خدا سوگند كه ما در عالم وجود مضحكه شدهايم. پس تا به كى دقايق كفر يا فلسفى را نبش مىكنى تا با عقولمان آنها را ردّ كنيم. اى مرد! تو سمّهاى فلاسفه و مصنفات آنها را چندين مرتبه بلعيدهاى و با زياد استعمال كردن سمّ، جسم با آن فربه شده و به خدا سوگند كه در بدن جاى مىگيرد. چه قدر مشتاق مجلسى هستم كه در آن قرآن با تدبر و خشيت با تذكر و سكوت، و با تفكر باشد. و چه مقدار مشتاق مجلسى هستم كه در آن ذكر نيكان باشد؛ چرا كه هنگام ياد صالحان بركت نازل مىشود، نه اينكه هنگام ذكر صالحان آنها را با خوارى و لعن ياد كنيم. در سابق شمشير حجاج و زبان ابن حزم مثل دو برادر بودند كه هر دو را با هم جمع كردى.
به خدا سوگند! ما را از ذكر بدعت خميس و خوردن حبوب رها كن. آنان را در ذكر بدعتهايى يافتند كه از اصل ضلالت بود، ولى الآن به عنوان سنت اصيل و اساس توحيد مطرح شده كه هر كس آن را نشناسد كافر يا الاغ است، و كسى كه تكفير نكند از فرعون كافرتر مىباشد و مسيحيان مثل ما به حساب مىآيند. به خدا سوگند! در قلبها شكهايى است كه اگر ايمانت با شهادتين براى تو سالم بماند تو به سعادت رسيدهاى. اى خسران بر كسى كه از تو پيروى كرده و در معرض كفر و از هم پاشيدن قرار گرفته است، خصوصاً در صورتى كه داراى علم و ايمان اندك با آرزوهاى دراز