27بدانم بهتر است از آنكه براى من مثل قصرهاى شام باشد». 1
از طرفى ديگر مشاهده مىكنيم كه چگونه صحابه در فهم آيات وروايات با يكديگر اختلاف مىنمودند؛ مثلاً عمر، ابن زبير وعدّهاى ديگر معتقد به حرمت نكاح متعه بودند؛ در حالى كه امام على(ع)، ابن عباس وجابر معتقد به جواز آن بودند.
عبدالله بن عمر خروج بر حاكم را جايز نمىدانست؛ اگر چه جائر وظالم باشد؛ در حالى كه امام حسين(ع) آن را واجب مىدانست.
لذا ابن حزم مىگويد:
محال است كه پيامبر(ص) امر به متابعت از هر چه كه صحابه مىگويند، كند؛ زيرا مسائلى وجود دارند كه گروهى از صحابه آن را حلال وگروهى ديگر حرام مىدانند. 2
3. درباره عقل، ديدگاههاى گوناگونى است:
الف) ديدگاه ايجابى
در مسائل اعتقادى اعتماد بر عقل است. واين نظر اهلبيت(عليهم السلام) وشيعيان ومعتزله مىباشد.
ب) ديدگاه سلبى
حكم عقل به طور كلّى بىاعتبار است. لذا معتقدان به آن در مسائل اعتقادى تنها به ظواهر كتاب وسنّت اعتماد مىكنند، كه اين نظر اهل حديث، حنابله واخباريين از شيعه است.
ج) ديدگاه تجزيهاى