17
حدود عقل در مجال عقايد
قرآن كريم براى عقل ارزش ويژهاى قائل شده و تفكّر صحيح را از صفات صاحبان خرد برشمرده است. و اين به معناى بىنيازى از كتاب و سنّت به توسط عقل نيست، بلكه مقصود آن است كه عقل يكى از ابزار معرفت است كه داراى صلاحيت ادراك مىباشد، و لذا در امورى كه خارج از شئون اوست حقّ دخالت ندارد كه عبارت است از:
1. تفكّر در ذات خداوند متعال و كنه او كه هيچ عقلى در آن راه ندارد، و لذا خداوند مىفرمايد: (وَ لاٰ يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً)؛ «ولى آنها به (علم) او احاطه ندارند». (طه: 110)
2. فرو رفتن در ذات و حقيقت علم و اراده و حيات خداوند؛ زيرا اين صفات گرچه در ظاهر، مفهوماند ولى حقيقت آنها از آن جهت كه عين ذات اوست همانند خودِ ذات بارى تعالى، غير مفهوم مىباشد. ولى در عين حال، عقل در بخشى از معارف دينى موقعيت داشته و مىتواند درك داشته باشد از قبيل:
الف) وجوب شناخت خداوند سبحان
همه علماى اسلام معتقد به وجوب معرفت خداوند سبحان مىباشند ولى در طريق آن اختلاف است؛ برخى حاكم به آن را عقل و برخى نقل مىدانند. كسانى كه براى عقل در باب معارف دينى سهمى قائلاند مىگويند: حاكم به وجوب معرفت خداوند، عقل است؛ زيرا ترك معرفت، موجب ضرر محتمل بوده و دفع ضرر محتمل واجب است.