41به دستش دادند تا به اتاق ديگر ببرد. سرش گرم آن شد و از آوردن نوشابه غافل گشت.
- پس چىشد؟ كجا موندى؟ اين غذا هم كه خشك خشك از گلو پايين نميره؛ آى... آقا...! اين چه پذيرايى كردنيه؟...
پرخاش و عصبانيت حاجى به خاطر يك قوطى نوشابه، ديدگاه همسفران را نسبت به او عوض كرد. فهميدند كه آنقدرها هم كه خيال مىكردند، آقا، آدم خوشخلق و فداكار و ايثارگرى نيست. اين همه خشم و خشونت براى دير رسيدن نوشابه!...
بىجهت نيست كه گفتهاند: «اگر مىخواهى كسى را خوب بشناسى، با او سفركن» چون سختىها و ناملايمات سفر، خصلتهاى درونى اشخاص را بروز مىدهد.
البته خود انسان هم، خودش را در سفر بهتر مىشناسد. چون كه مسافرت، زمينۀ بروز اخلاق پنهان هركس است.