80ما امام سجاد(ع) چه كارى ساخته است؟ با وجود سر نيزههاى حاكمان و غفلت مردمان، نه كرسى تدريس و تفسير دارد كه از اين راه، مردم را با آموزههاى فراموش شده دين آشنا سازد، نه منبر وعظ و خطابهاى كه اخلاق فاسد رايج را اصلاح كند؛ و نه خطبه جمعه و جماعتى، تا مردم را از سياستهاى شوم حاكم شام آگاه سازد.
خود آن حضرت مىفرمود: «ما با اين مردم چه كنيم؟! اگر سخنان رسول خدا(ص) را به آنان بگوييم - از سر تمسخر - به ما مىخندند و اگر نگوييم، تاب نمىآوريم». 1با اين حال، امام حكيم ما،حضرت زينالعابدين(ع)، راههاى ديگرى براى اداى رسالت خود مىشناسد. آن حضرت مىخواهد با اشك چشم و سوز دعا، چشمان بىبصر و افكار بىبصيرت را، بينا و دانا كند. او با همين سلاح خواهد توانست در هر سه جبهه معرفت، معنويت و سياست، پيشرفت كند و دشمن را عقب براند.
امام سجاد(ع) را در كوچههاى مدينه فراوان ديدهاند كه وقتى قصابى، گوسفندى را رو به قبله آماده ذبح مىكرد، از او مىپرسيد: آيا به گوسفند آب دادهاى؟ و قصابها بارها پاسخ مىدادند: اين چه سؤالى است؟ ما بر آيين محمديم(ص) و گوسفند تشنه را سر نمىبريم!
و بارها ديدهاند كه با شنيدن اين پاسخ، مرواريد اشك از ديدگان زينالعابدين سرازير مىشد و زير لب زمزمه مىكرد: «اما فرزند محمد(ص)، حسين(ع)، پدرم را لبتشنه سر بريدند!»