26هستند، كس ديگرى آنجا نيست. مىروم و روى يكى از صندلىها لم مىدهم و مشغول مطالعه جزوهاى مىشوم كه حاج آقا مسعودى داده: «بتپرست و موحد، هر دو طواف و قربانى مىكنند، ولى يكى دور بت مىچرخد و ديگرى به گرد خانه خدا؛ يكى براى بت قربانى مىكند و ديگرى براى خدا. ظاهر اين كارها يكى است، ولى اصل و روح آنها متفاوت است. خود پيامبر(ص) نيز قربانى مىكرده است. نقل است گاهى نيت مىكرد اين گوسفند را قربانى مىكنم از طرف خودم و تمام افراد امتم كه قربانى نكردهاند. 1 همچنين آن حضرت به امام على(ع) سفارش كرد: پس از وفاتم، برايم قربانى كن و امام(ع) نيز به اين سفارش عمل كرد». 2براى لحظاتى چراغهاى آمفى تئاتر خاموش مىشود. روى پرده نمايش، چند تصوير از مسجدالحرام پخش مىشود و صداى جمعيتى كه يكصدا لبيك مىگويند، در عمق جانم مىنشيند. محو تصاوير مىشوم، ولى ناگهان متوقف و چراغها روشن مىشود. بچهها در حال آزمايش تصاوير هستند. دوباره سراغ جزوه مىروم، نوشته است:
يكى از ياران پيامبر(ص) به نام سعد بن عباده از آن حضرت پرسيد: مادرم از دنيا رفته است. كدام صدقه براى او سودمندتر است؟ پيامبر