25آشاميدن است كه دو عمل جسمانى است، ولى روح روزه يعنى نيت و تقوا كه يك امر باطنى است كه مورد توجه و نظر ماست و ما بايد به جسم روزه بپردازيم (پرهيز از خوردن و آشاميدن) تا به روح آن كه تقواست، برسيم. پس بايد جسم خود را كنترل كنيم تا به يك امر روحى نائل شويم.
حج هم يك جسم و يك روح دارد. جسم حج مربوط به جسم ما مىشود مثل احرام بستن، وقوف در عرفات و مشعر و منى، رمى جمرات، حلق و تقصير و طواف و نماز طواف و.... كه ما بايد آنها را به جسم خود تحميل كنيم تا به روح حج كه بندگى خداست برسيم.
بعضى مىپرسند فلسفه وقوف در عرفات چيست؟ كه بايد از ظهر روز نهم تا غروب روز نهم در عرفات وقوف كرد و يا چرا بايد شب در مشعر وقوف كنيم و سنگ جمع كنيم و روز بعد براى رمى جمرات برويم؟ در پاسخ بايد گفت كه اينها جسم و بدن حج است كه براى رسيدن به روح حج بايد از آنها عبور كرد. در ابتدا وقتى كه انسان با دو پارچه تميز دوخته نشده احرام مىبندد، مىتواند با ذوق الهى و بينش خاص خود به اسرار متعددى پى ببرد. در واقع بستگى به ذوق انسان دارد. بعضى از بزرگان گفته اند كه اين حالت مىخواهد به انسان بگويد كه فرداى قيامت (محشر) به اين گونه محشور خواهى شد و در حج هم وقتى انسان لباس احرام مىپوشد و بدون هيچ تعلقى در صحنه حج حاضر مىشود، خود را واقعاً در قيامت مجسم مىكند و اين يادآورىها و ذكر موت براى انسان كافى است تا او را موعظه كند و در اين حالت است كه انسان مرگ ارادى را تجربه مىكند.