57آيه فوق مىفرمايد در هيچ حال نمىتوان از اعتقاد قلبى دست كشيد; زيرا پايه و ريشه ايمان است; اما در مورد ركن دوم و سوم گفتنى است كه اگر نجات از مرگ يا شكنجه طاقت فرسا، بستگى به اين دارد كه در ظاهر و به طور موقت از اظهار و عمل به اسلام دست برداشت، آيه شريفه اجازه آن را براى مؤمنان صادر كرده است. البته با اين كار، اصل دين هم از بين نمىرود.
قرآن كريم در آيهاى ديگر بر اين معنى تأكيد نموده و فرموده است: إِنَّمٰا يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لاٰ يُؤْمِنُونَ بِآيٰاتِ اللّٰهِ وَ أُولٰئِكَ هُمُ الْكٰاذِبُونَ * مَنْ كَفَرَ بِاللّٰهِ مِنْ بَعْدِ إِيمٰانِهِ إِلاّٰ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمٰانِ وَ لٰكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللّٰهِ وَ لَهُمْ عَذٰابٌ عَظِيمٌ. 1
تنها كسانى دروغ مىبندند كه به آيات خدا ايمان ندارند; ]آرى [دروغگويان واقعى آنها هستند * كسانى كه بعد از ايمان كافر شوند - به جز آنها كه تحت فشار واقع شدهاند، در حالى كه قلبشان آرام و با ايمان است - آرى، آنها كه سينه خود را براى پذيرش كفر گشودهاند، غضب خدا بر آنان است و عذاب عظيمى در انتظارشان!
نزول اين دو آيه زمانى بود كه مشركان عمار بن ياسر را مجبور كرده بودند تا پيامبر(صلى الله عليه وآله) را دشنام دهد و از بتها به نيكى ياد كند. عمّار نيز از ترس شكنجههاى طاقتفرساى آنان چنين كرد. وقتى به محضر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آمد، حضرت به او فرمود: چه شده است؟ عرض كرد: ]كار[ بدى انجام دادم اى رسول خدا! آنها رهايم نكردند تا به شما ناسزا گفتم و بتهاى آنان را به نيكى ياد كردم! فرمود: در قلب تو چه گذشت عرض كرد: نسبت به ايمان مطمئن است. فرمود: اگر دوباره تو را مجبور كردند، همان سخنان را تكرار كن . 2
اين عمل، آن نفاقى نيست كه قرآن كريم آن را محكوم كرده و بدتر از كفر شمرده است; زيرا نفاق پنهان كردن كفر و كينه و اظهار