58كردن ايمان و يا دوستى است; در حالى كه تقيه پنهان كردن ايمان و آشكار نمودن كفر و شرك است. اگر تقيه از جمله مصاديق نفاق باشد، چرا خداوند سبحان در دو آيه قرآن آن را مباح شمرده است؟
هم چنين تقيه با تسليم و سازش در مسائل دينى فرق دارد. تسليم و سازش پذيرفتن طرف مقابل و دست كشيدن از اعتقادات است; در حالى كه تقيه عبارت است از نگهدارى دين به وسيله آشكار نكردن موقتى ايمان و اظهار خواستههاى دشمن، تا موقعى كه ضعف از بين برود و فرصتى براى تجديد نيرو پيدا شود. پس تقيه يك تدبير عُقلايى براى پيشگيرى است و مؤمن را به تسليم و سازش نمىكشاند; بلكه به جاى آن، عناصر پايدارىِ روحى و معنوى را بسيج مىكند، تا در مقابل فشارهاى سهمگين دشمنان متلاشى و نابود نشود و ايمان خود را در بالاترين درجه آن حفظ كند.
* تقيه در نظر عامه
بسيارى از علماى عامه در كتابهايشان از صحابه و بزرگان ديگر مطالبى را نقل كردهاند كه دلالت بر مشروعيت تقيه از نظر اسلام دارد و در اينجا به برخى از آنها اشاره مىشود:
1. تقيه عمار بن ياسر، 1
2. تقيه عبدالله بن مسعود، 2
3. تقيه ابو درداء و ابوموسى أشعرى، 3
4. تقيه ابو هريره، 4
5. تقيه ابن عباس از معاويه، 5
6. تقيه سعيد بن جبير، 6