11آمدند. اين سرزمين خشك و سوزان به يك «بلد» يعنى شهر قابل سكونت و امن تبديل شد كه مسأله امنيت آن نيز در جاى جاى قرآن مطرح شده است.
«أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنّٰا جَعَلْنٰا حَرَماً آمِناً وَ يُتَخَطَّفُ النّٰاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَ فَبِالْبٰاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَةِ اللّٰهِ يَكْفُرُونَ » 1 ميهمانان و زائران بيت اللّٰه بايد از امنيت برخوردار باشند. امنيتى كه در سرتاسر شبه جزيره بخاطر عصبيت جاهلى معنا و مفهومى نداشت و خداوند در اين آيات به امنيت اين سرزمين بدين گونه اشاره مىكند كه آدمها در خارج از حرم و مكه ربوده مىشوند «يُتَخَطَّفُ النّٰاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ » و امنيتى در اطراف حرم وجود ندارد ولى در حرم الهى همه چيز؛ انسان، حيوان و حتى گياه بايد در امنيت باشد.
همان گونه كه خداوند، مردم را به حج فرا مىخواند، خود نيز به آنان مىآموزد كه چگونه آن را به انجام رسانند؛ يعنى در حقيقت، قرآن براى حج، كتاب مناسك است. در اين كتاب الهى سعى و طواف بين صفا و مروه از واجبات حج معرفى شده و اين دو اثر، از شعائر خداوندى دانسته شده است. «إِنَّ الصَّفٰا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعٰائِرِ اللّٰهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلاٰ جُنٰاحَ عَلَيْهِ