100آيينه
رضا اسماعيلى
آيينه شدى تا كه خدا در تو درخشيد
خورشيدترين حادثهها در تو درخشيد
بر دوست همان روز كه با حنجرهخون
گفتى تو «بلى» ، كربوبلا در تو درخشيد
شد كربوبلا كعبهتو، حج تو مقبول
گفتى تو چو لبيك، بلا در تو درخشيد
اى معجزهسرخ، به ايثار تو سوگند
تو خون خدايى، كه خدا در تو درخشيد
نماز عشق، تكبير سرخ
حسين اسرافيلى
اى حضور آسمان در جان خاك
يا حسين بن على روحى فداك
اى نماز عشق را تكبير سرخ
آيت تطهير را تفسير سرخ
اى شكوه آفرينش، اى يقين
آبروى مكتب، اى سالار دين
اى امام لالههاى نينوا
آفتاب غرق خون در كربلا
اى شكوه عشق، فخر كائنات
اى خجل از نام تو شطّ فرات
اى جلال هرچه غيرت، هرچه مرد
قوّت بازوى قرآن در نبرد
آبها وقتى كه توفان مىكنند
ياد آن لبهاى عطشان مىكنند
اى نمازت آبروى دين ما
خون تو آوازهآيين ما
باغها را بويى از ياست بس است
تشنگان را نام عباست بس است
من نمىگويم كه دست از دست داد
چشم گفت و هرچه هست از دست داد
با لب زخم و عطش چون خنده كرد
اشتياق آب را شرمنده كرد
تا عمود قامتش در خون تپيد
بر افق، خورشيد خطِّ خون كشيد