57زينب كبرى (س) پس از آن كه از اسارت بنىاميه به مدينه آمد، شروع به تحريك مردم عليه يزيد بن معاويه نمود. عمرو بن سعيد أشدق كه والى مدينه بود، از ترس آنكه زمام امور را از دست بدهد، نامهاى به يزيد بن معاويه نوشت و او را از اين جريان باخبر كرد. يزيد نيز در نامهاى، به وى فرمان داد كه ميان زينب (س) و مردم جدايى بيندازد. لذا والى مدينه فرمان داد تا حضرت را از مدينه اخراج كنند و البتّه او را براى رفتن به هر جاى ديگرى آزاد گذاشت.
حضرت زينب و جمعى از همراهان در آخر ماه ذىحجّه وارد مصر شدند و مسلمة بن مخلد انصارى كه والى آن سامان بود، به همراه گروهى به استقبال ايشان رفت. وى حضرت را در خانۀ خويش كه در منطقۀ «حَمراءِ قُصوا» قرار داشت فرود آورد و در همان جا اسكان داد. زينب كبرى (س) يازده ماه و پانزده روز در آنجا اقامت داشت و در شبِ شنبه، پانزدهم رجب سال 62 هجرى چشم از جهان فرو بست و پيكر مطهّر او در همان اتاق محلّ سكونتش به خاك سپرده شد. 6
آنچه اين ديدگاه را پذيرفتنى مىكند، سخن شيخ جعفر نقدى است. وى در كتابش از ابوعبدالله محمّد كوهينى فاسى اندلسى سياح چنين نقل مىكند كه وى در 14 محرّم سال 369 هجرى، در همان دورهاى كه ابونصر، نَزار بن المُعزُّ لِدين الله، ابوتميم مَعد فاطمى خلافت مىكرد، وارد قاهره شد و به زيارت اماكن متبرّكهاى رفته كه يكى از آنها حرم زينب كبرى (س) ، دختر على بن ابىطالب (ع) بوده است. 7
با تأمّل و بررسى تمام اين روايات، معلوم مىشود ديدگاه اخير كه مبتنى بر روايت يحيى بن حسن عُبَيدُلى است، قديمىترين آنهاست. با اين حال، آنچه اهمّيت دارد اين است كه بارگاههاى نورانى خاندان رسالت، هر چند كه در اماكن و انتساب آنها به صاحبانشان اختلاف نظر باشد، پيوسته باقى خواهند ماند تا زيارتگاه تمام عاشقان و شيعيان اين خاندان پاك باشند.
تَلِّ زينبيه
اين مقام كه بر روى يك بلندى به نام «تَلِّ زينبيه» قرار گرفته، در سمت جنوب غربى صحن امام حسين (ع) و نزديك يكى از درهاى حرم مطهّر، به نام «باب الزّينبيه» است و فاصلۀ آن تا صحن شريف حسينى 150 قدم 8 (حدود 32 متر) است. گفته مىشود كه اين تَلّ در روز عاشورا، مُشرف بر قتلگاه شهيدان بوده و عقيلۀ بنىهاشم زينب كبرى (س) از فراز اين بلندى، از حال برادرش امام حسين (ع) مطّلع مىشده و بر وضعيت جنگ و حوادث آن اشراف مى يافت؛ به همين سبب، اين زيارتگاه تبرّكاً به همين نام، يعنى «تََلّ» ناميده شد.
مرحوم شيخ محمّد سَماوى در شعرى به زبان عربى از اين مزار ياد كرده كه ترجمۀ دو بيتش چنين است:
و آن، ج---ايى است بلند در يك بلندى كه بر قتلگاه، مُش---رف بوده است؛ گفته مىشود كه زينبِ عقيله، بدان جا آمده، نگرانِ نوادۀ پيامبر بوده يا بدان پناه جست. 9
خطيبِ شاعر، شيخ هادى شيخ صالحِ خَفاجى نيز ابياتى به عربى سروده كه ترجمۀ آن چنين است:
رواس-----ت ك--ه ه----ر چش--مى بگريد؛ ب--ا ن--وح----هها و نال---هه--ا
ب---راى حس----ين ن---وادۀ ط--ه؛ ك--ه او ج-----نّ و ان---س را گ--ريان-----د
اى زائر نوادۀ مصطف--ى كه هدايتگ--ر ب---ود و امين
تو بر ت---ربت سرزمينى ايستادهاى كه حس---ين را در آن ذبح كردن--د
در آن ب---ايس--ت و ب----ر حسين گريه كن؛ ب---ا فري----اد و ش---يون و آه
مص-----يبت او ك--وهها را ت--كان داد؛ و ج-----نّ و ان---س را آب ك--رد
اي-----نج---ا ب---ود كه او به روى در اف--تاد؛ و نچش----يد آب گ--وارا را
گرداگرد او خاندانش قربانى شدند؛ هم از زخم خنجر و هم از زخم نيزه
اينجا بود كه افتاد آن كَس؛ كه محاسنش خونين شد و رگهايش بريده
و اي--ن ج---ا ب---ود كه زين---ب ندا داد؛ اى ف---رزند مادرم! اى حس-----ين!
اي---ن ق---وم بر ما هجوم آوردند؛ كه هم بدبخ---ت بودند و هم ملع---ون
اگ--------ر زن-------دهاى نجات-----مان بده؛ از س----رك-----شانى مش---رك
كه آتش زدن--د خيمهها را و گرياندند؛ تمام چش--مهاى فرزندانتان را 10
همچنين هاشم رضوى در كتاب «راهيان كربلا» مىگويد:
پس از آنكه خيمهگاه را زيارت كرديم، با تلّ زينبيه مواجه شديم و اين تلّ، يك بلندى است كه جناب زينب كبرى (ع) بر آن مىايستاد و حوادث روز عاشورا را نظاره مىكرد. 11
اين مقام عبارت است از پنجرهاى كوچك و از جنس بُرُنزِ زرد كه بر ديوار خانهاى نصب شده است و از سال 1300 هجرى قمرى در ملكيت مرحوم سيد عبدالرّضا آل طعمه بوده است. بر فراز اين پنجره، ابياتى به زبان فارسى بر روى كاشى نقش بسته و بالاى آن، سنگهاى كاشى بسيار زيبايى است كه بر آنها، نقش و نگارهايى با آب طلا نقش گرديده و سپس واقعۀ عاشورا به تصوير كشيده شده