56
تل زينبيه و حضرت زينب سلام الله عليها
نگاهى به شخصيت حضرت زينب (سلام الله عليها)
دُخت فاضلۀ امام على بن ابىطالب (ع) ، بانوى جليل القدر، عقيله الهاشميين، زينب كبرى (س) منزلتى بزرگ و جايگاهى متمايز دارد. او از زمرۀ زنان عالمه، عابده، زاهده و عفيفهاى است كه موفّق به ديدار چهار تن از امامان عليهم السّلام گرديد. شخصيت ممتاز او موجب شد تا امام على (ع) عنايتى فراوان و متفاوت از ساير دخترانش به وى داشته باشد.
يحياى مازِنى گويد:
من روزگارى دراز در مدينه و در جوار اميرالمؤمنين زندگى مىكردم و خانهام نزديك خانۀ دخترشان زينب بود؛ ولى به خدا سوگند، نه قد و بالايى از او ديدم و نه صدايى از او شنيدم. هر زمان كه مىخواست به زيارت مزار جدّش رسول خدا برود، شب هنگام از خانه خارج مى شد و اين در حالى بود كه حسن در جانب راستش و حسين در جانب چپش و اميرالمؤمنين پيشاپيش او حركت مىكردند و زمانى كه به قبر شريف رسول خدا نزديك مىشدند، اميرالمؤمنين جلوتر مىرفتند و چراغ قنديلهاى آنجا را خاموش مىكردند. يك بار حسن (ع) از علّت اين كار پرسيد و ايشان در پاسخ فرمود: مىترسم كسى به قامت خواهرت زينب نگاه كند.
زينب كبرى (س) نزد برادران خويش، بهويژه امام حسن (ع) و امام حسين (ع) نيز مقامى ارجمند داشت. آنان نسبت به وى بسيار رئوف و مهربان بودند و او را بسيار تكريم مىكردند. برخى روايت كردهاند هنگامى كه امام حسن (ع) مسموم شد و حالشان منقلب گشت و در تشتى كه پيش روى ايشان گذاشته بودند، خون بالا مىآوردند، همين كه شنيدند خواهرشان زينب (س) پس از آگاهى از واقعه، سرآسيمه براى پىجويى حالشان آمدهاند، در همان حال، از سرِ رأفتى كه به خواهرشان داشتند، فرمان دادند تا آن تشت را بردارند و پنهان كنند.
نيز هنگامى كه او به زيارت برادرش امام حسين (ع) مىرفت، حضرت از سر تكريم و بزرگداشت، پيش پايش برمىخاست و وى را بر جاى خويش مىنشاند و اين نشان از مقام والاى زينب (س) نزد برادرش امام حسين (ع) است.2
زينب كبرى (س) بعدها براى ايفاى رسالتى عظيم انتخاب شد و با اينكه پيشاپيش به تمام دشوارىها و محنتهاى آن آگاهى يافته بود، با صبرى زيبا، ايمانى نيرومند و اخلاصى كامل، با آن مصائب و رنجها مواجه شد و با بينايى كامل، رسالت خويش را به انجام رساند. آرى، وى در نهضت امام حسين (ع) و مصيبتها و رنجهايى كه بر ايشان رفت، شركت جست و از آن پس، پيامآور آن نهضت خونبار و عظيم تاريخى شد. خطابههاى شجاعانۀ او در واقعۀ عاشورا و نيز در كوفه و شام، فراموش ناشدنى است، اين همان حقيقتى بود كه رسول خدا (ص) سالها پيش، از آن خبر داده بود و مىدانست كه زينب كبرى (س) نزد خداوند مقامى ارجمند خواهد يافت.
در حديثى منسوب به پيامبر اكرم (ص) آمده است كه ايشان در ولادت زينب (س) گريست. فاطمه زهرا (س) به ايشان عرض كرد: پدر جان! چرا گريه مىكنى؟ ! خداوند چشمت را گريان نسازد! رسول خدا (ص) فرمود: «اى فاطمه! بدان كه پس از من و تو، باران مصيبتها و شدائد بر سر اين دختر خواهد باريد» . 3
به گفتۀ برخى مورّخان و سيرهنويسان، عقيلۀ بنىهاشم، زينب كبرى (س) در سال 62 هجرى و به گفتۀ برخى ديگر، در سال 65 هجرى چشم از جهان فرو بست. دربارۀ محلّ وفات و مدفن آن حضرت سه روايت وجود دارد:
برخى معتقدند ايشان پس از آنكه با كاروان اسيران، از شام به مدينه بازگشت، در آنجا وفات يافت و پيكر مطهّرش نيز در همانجا به خاك سپرده شد. براى نمونه، ميرزا عبّاس قلى خان مستوفى در كتاب خود به نام «الطِّراز المُذَهَّب» تصريح مىكند كه از نظر او، صحيح آن است كه جناب زينب (س) پس از بازگشت از شام به مدينۀ منوّره، در همان جا از دنيا رفت و در همان جا نيز دفن شد. او در ادامه مىگويد: و نمىدانم كه چه زمانى وفات يافته است. 4
برخى ديگر معتقدند كه ايشان در سرزمين شام چشم از جهان فرو بست و در همانجا نيز به خاك سپرده شد. ميرزا عبّاس قلى خان مستوفى، اين ديدگاه را در كتاب خود از كتاب «بحر الأنساب» روايت مىكند و شيخ جعفر نقدى نيز در كتابش به نام «زينب الكبرى» سخن او را چنين بازگو مىكند:
گفته شده كه او در يكى از قُراى شام وفات يافت. اين قول در كتاب «الطّراز المذّهب» نيز به يكى از متأخّرين نسبت داده شده است؛ ديدگاه مزبور اصرار دارد كه دليل بازگشت او به شام و وفاتش در آنجا، داستان همان قحطىاى است كه دامنگير اهل مدينه گرديد و سبب شد كه وى با همسر خود عبدالله بن جعفر به شام مهاجرت كند و در همانجا نيز بدرود حيات گويد.
اين ديدگاه قابل دفاع نيست؛ چرا كه از اين داستان هيچ اثرى در كتب تاريخ، سيرهها، اَنساب و سرگذشتنامهها نيست و موشكافان اَخبار اهل بيت عليهم السّلام همچون كلينى، صدوق، شيخ مفيد، سيد مرتضى، شيخ طوسى، ابن شهرآشوب، طبرسى، ابن فتّال، علاّمۀ حلّى، ابن طاووس، وزير اربلّى، مجلسى و ديگران، كه دربارۀ خاندان رسالت كتاب تأليف كردهاند نيز ذكرى از آن به ميان نياوردهاند؛ به ويژه، علاّمۀ مجلسى كه به گردآورى آثار اهل بيت عليهم السّلام از اقصا نقاط جهان اسلام پرداخت و در نتيجه، كتابخانهاى مشتمل بر هزاران كتاب منحصر به فرد پديد آورد و بر محتواى آنها اطّلاع يافت و در احاطۀ به سِير و آثار و اخبار اهلبيت رسالت عليهم السّلام چهرهاى بارز گرديد. 5
برخى ديگر چون ابوالحسين يحيى بن حسن عُبَيدُلى نسّابه (متوفّاى 277 هجرى) در كتابش به نام «أخبارالزّينبيات» مىگويد: