61رجال صحيح، بدانيد كه در «كماة» دواى چشم است و عجوه از فواكۀ جنّت است؛ و از عايشه مروى است كه صاحب دِوام 1 و دِوار 2 را مىفرمودند كه هفت صباح هر روز هفت خرماى عجوه بر نهار خورد. دِوام و دِوار دردِ سرى است كه دوامى دارد 3، ليكن مشهور در كتب طبّ آن است كه دوار گردش سر را مىگويند - واللّٰه اعلم.
حكمت تخصيص عجوه از انواع خرما و تنصيص عددِ سبع معلوم نيست - امنّا باللّٰه و برسوله و بما جاء به.
از انس مروى است كه دوستترين خرماها بر رسول - صلى اللّٰه عليه و آله وسلم - عجوه بود، ليكن امام احمد روايت كرده كه بهترين تمرهاى شما تمرى 4 است كه درد را بيرون مىكند و در او هيچ درد نيست.
در تفسير عجوه، ابن اثير گفته كه نوعى است از تمر بُزرگتر از صيحانى كه به سياهى مىزند رنگ او، و بزار بر آنچه ابن اثير گفته زياده كرده كه 5 او از جمله ثمارى است كه رسول - صلى اللّٰه عليه و آله وسلم - به دست مُبارك خود نشانيدهاند در مدينه؛ و در وجه تسميۀ صيحانى، حديثى روايت كرده كه جابر گفت:
«روزى همراه بودم با رسول - صلى اللّٰه عليه و آله وسلم - در بعضى چهار ديوارهاى مدينه و آن حضرت - صلى اللّٰه عليه و آله و سلم - با على - عليهالسلام - دست به دست كرده بود، پس گذشتم بر يك نخلى و آن نخل فرياد برآورد كه اين مُحمد سيد الانبياست و اين على سيدالاوليا كه پدر ائمّۀ طاهرين است و بعد از آن گذشتيم بر نخلى ديگر آن نيز فرياد برآورد و گفت كه اين مُحمد رسول اللّٰه است - صلى اللّٰه عليه و آله وسلم - و اين على سيفاللّٰه. پس آن حضرت - صلى اللّٰه عليه و آله و سلم - التفات كرد به اميرالمؤمنين على - عليهالسلام [10 - ب] و گفت اين را صيحانى نام كن، پس مُسما شد آن نخل از آن روز به اين نام خجستۀ فرجام.»
صاحب تاريخ مىگويد:
«اين است سبب تسميۀ آن تمر به اين اسم و يا مراد تسميۀ آن حايط است به اسم و در