62نرسيده بود، امير عبداللّٰه دايى وى و مزدور سرسپردۀ انگليس به عنوان نايب السلطنه انتخاب شد. در اين دوران؛ يعنى از سال 1358 تا 1378ه . ق. حاكم واقعى عراق نورى سعيد پاشا بود كه در اين مدت يازده بار به مقام نخست وزيرى رسيد و در ايامى هم كه پست رسمى نداشت و افرادى چون رشيد گيلانى و طه الهاشمى نخست وزير بودند، وى مجرى نقشههاى بريتانيا بود. در سحرگاه چهاردهم ژوئيه 1958 م (1378ه . ق.) عبدالكريم قاسم كه فرمانده بخشى از نيروهاى نظامى عراق بود، با كودتاى نظامى، پس از نابودى سران رژيم، حكومت سلطنتى را در عراق سرنگون ساخت و رژيم جمهورى تأسيس كرد. از آنجا كه رژيم جديد به تشكيلاتى نياز داشت تا آن را در تثبيت سياسى كمك كند، پس از دعوت عبدالكريم قاسم، حزب كمونيست عراق رسماً به حمايت از نظام سياسى جديد عراق وارد صحنه شد به همين دليل يار قديم قاسم؛ يعنى عبدالسلام عارف، با اعتراض به روش وى، راه خود را از او جدا كرد و در سال 1383ه . ق. كودتاى نظامى ديگرى را ترتيب داد. عبدالسلام عارف سه سال بعد از اين كودتا در يك حادثۀ هوايى كشته شد و برادرش عبدالرحمن عارف جاى او نشست. وى نيز با كودتاى حزب بعث به رهبرى احمد حسن البكر بر كنار گرديد. البكر توسط شوراى انقلاب قدرت را به دست گرفت و اختناق و سركوبى شديدى در عراق ايجاد نمود و پس از چندى، رابطۀ اين كشور با ايران قطع گرديد. در اين زمان كردها كه توسط رژيم پهلوى حمايت مىشدند، بارها با نيروهاى بعثى به درگيرى پرداختند و به دنبال عدم حمايت ايران و متوارى شدن رهبرشان «ملا مصطفى بارزانى» مقاومت كردها درهم شكست.
در سال 1357ه . ش. به دنبال پيروزى انقلاب اسلامى، صدام، معاون حسن البكر او را مجبور به استعفا كرد و خود حكومت را به دست گرفت. خودخواهى، جاهطلبى، ثروت اندوزى و كشت و كشتار شديد، از ويژگىهاى اين جلاّد تكريتى بود. او با حاكم نمودن جوّ رعب و وحشت، هرروز دامنۀ قدرت خودوافراد حزببعثرا گسترش مىداد و اين جاهطلبىها به حدى رسيد كه ديگر محدودۀ كشور عراق برايش كافى نبود لذا در انديشۀ كشور گشايى و توسعۀ قلمرو خود افتاد و به قصد تصرف خوزستان زرخيز، در سىويك شهريور 1359 ش. تهاجم گسترده و جنگ هشت ساله را بر مردم ايران تحميل