25 اميرالمؤمنين(ع) است. لذا براى اين كه مظلوميت اميرالمؤمنين(ع) را برملا كنم و به دنيا بگويم: دنيا! اميرالمؤمنين، مظلوم واقع شده است، نيروى خودم را بسيج كردم و شروع به نوشتن كتاب «الغدير» نمودم. 1
حجتالاسلام سيد جمالالدين دينپرور، رئيس بنياد نهج البلاغه نيز از ديدارى كه در دوران جوانى با علاّمه داشته چنين مىگويد:
«... علاّمۀ امينى ابتدا از كرامات و عنايات حضرت امير(ع) نسبت به خود و ايجاد انگيزه در تأليف «الغدير» گفت. خوب يادم است كه فرمود: «ما سالها در نجف بوديم، روزى به حرم حضرت امير(ع) رفتم و كنار ضريح ايستادم و عرض كردم: «يا اميرالمؤمنين! من سالهاست در خدمت شما هستم، درس مىخوانم و درس مىدهم ولى يك كارى، يك وظيفهاى شما به من محوّل كنيد و به دست من بدهيد. اين، عين جملۀ ايشان بود. در واقع از حضرت اميرالمؤمنين(ع) درخواست كردند كه يك خدمتى نسبت به مقام ولايت و امامت انجام دهند. علاّمه در ادامه فرمودند: «وقتى از حرم بيرون آمدم، جرقّۀ تأليف «الغدير» در ذهنم زده شد و من به اين فكر افتادم كه دربارۀ حادثه و واقعۀ غدير و پيرامون آن كتابى تأليف كنم. از آنجا بود كه كار من شروع شد.» 2
اينگونه بود كه به فرمايش جناب استاد امجد:
«مرحوم امينى - صاحب الغدير - در شبانه روز هجده ساعت، كار