67بلكه عمله جات قافله تهيه آب فردا تا پس فردا را هم نمودند و بر حاج در آن شب بسيار بسيار خوش گذشت.
فردا صبح كه بناى حركت بود بناگاه اعلان شد كه پاشاه مصر كه مواظب حمل مصرى بود از دنيا رحلت كرده است. پس امير حاج براى تجهيز و تجليل وى قافله را در آن روز در آن مكان توقيف نمود. هرچند در حيات مشار اليه اجلال وى چندان مشهود ما نشده بود. همان قدر مىديديم كه در تخت روان، تحت قبۀ مطرّز به طلا كه چهار قاطر حامل بودند نشسته ولى بعد از مماتش احترامات وى تماشايى بود. بعد از حفر قبر وقتى كه بناى تغسليش شد هزار نفر مُزيكچى اطراف نعش شليك مزيك و مزقان آن قدر نمودند تا از تغسيل فارغ شدند و در مزيك و مزقان نوحه سرايى به ذكر لا اله الا الله، عباد الله مىكردند. وقتى كه جنازه را به طرف قبر حمل دادند با آن كه از مغسل تا قبر يك صد قدم بيشتر مسافت نداشت، عدهاى از عساكر عثمانى همه كفن پوشيده جنازه را روى دست گرفته هزار نفر از يمين هزار نفر از يسار مزيك چىها هم در جلو با مزيك و مزقان، قرب يك ساعت كشيد تا به قبر رساندند.
دو ساعت هم كشيد تا دفن نمودند. آن قدر با مزيك و مزقان مشغول ذكر بودند تا قبر را تسويه نمودند و بعد هم بنا حاضر كرده درختهاى معتبر را نجّار خرد نمود، تخته كرد قبر را بعد از مرتد كارى بقعه براى وى ساختند كه تا از كار قبر و بقعه پرداخته بود بركشيد. ماها به علاوه از آن همه تماشا در آن روز آن آب هاى زلال ملايم بى معارض تغسيل و تنظيف كامل از فرق سر تا پا نموديم و تهيه