41نيست. او را فرماندار كوفه كن».
عبيداللّٰه در اين هنگام فرماندار بصره بود. يزيد ضمن نامهاى، فرماندارى كوفه را نيز به او سپرد و نعمان را از ولايت كوفه عزل كرد.
او به عبيداللّٰه نوشت:
اما بعد، پيروان من در كوفه برايم نامهاى نوشتهاند مبنى بر اينكه پسر عقيل در كوفه به جمعآورى سپاه مشغول شده تا در ميان مسلمانان اختلاف بيندازد. چون نامه مرا خواندى، رهسپار كوفه شو و پسر عقيل را همچون درّى كه در ميان خاك گم شده باشد، جستوجو و پيدا كن و او را در بند نما و يا بكش و يا از شهر بيرون كن.
سپس نامه را به مسلم بنعمرو باهلى داد تا به او برساند. 1
پذيرش فرماندارى كوفه توسط عبيداللّٰه
مسلم بنعمرو باهلى، نامه يزيد را به عبيداللّٰه رساند.
عبيداللّٰه از سپرده شدن فرماندارى كوفه به او، بسيار ذوقزده و خوشحال شد و تصميم گرفت فرداى همان روز خود را به كوفه برساند. 2