40و بالاى منبر رفت و مردم را به اطاعت از حكومت و پرهيز از فتنهجويى فراخواند. 1
سخنچينى جاسوسان و امويان
پس از سخنرانى نعمان بنبشير در مسجد كوفه، برخى از هواخواهان بنىاميه مانند عمر سعد و محمد بناشعث، از فرجام سازشكارى و مسالمتجويى نعمان در هراس افتادند. از اينرو، وقايع كوفه را طى مكاتباتى به اطلاع حكومت مركزى شام رسانيدند و يزيد را از بىكفايتى نعمان در سركوب مخالفان آگاه ساختند. 2يزيد كه از همه جا بىخبر بود، پس از آگاهى از اخبار كوفه برآشفته و پريشان شد. او كه جوانى سبكسر و ناپخته بود، هيچ اقدامى را بهتر از سركوبى سريع و شديد بيعتكنندگان با مسلم بنعقيل عليه السلام نديد. او براى اين كار با مشاور خود، سرجون مسيحى مشورت كرد.
سرجون كه پيشتر در دربار معاويه خدمت مىكرد، از وى پرسيد: «اگر معاويه زنده بود، از او مىپذيرفتى؟» يزيد پاسخ داد: «آرى!» سرجون گفت: «پس، از من نيز بپذير كه كسى جز عبيداللّٰه بنزياد، درخور اين كار