22- پس خيلى مواظب باش، اين تنگه گردابهاى خطرناك داره؛ همين طور دو تا غول وحشتناك، به غول اول مىگن سيلاّ! اون طرف تنگه سمت كالا بريا داخل يه غار به كمين نشسته! دو تا پا داره. پاهاشو تو آب فرو كرده. چشم به راه دريانوردا و مسافراى لذيذ و خوشمزهس. اما غولى كه اين طرفه يعنى كاريبديس، زياد خطرناك نيست، فقط غذاى مايع مىخوره. مىگن روزى سه نوبت آب تنگۀ مسينا رو مىبلعه و قى مىكنه! پيرمرد همان طور كه دور مىشد گفت:
- شوخى كردم جوون، نترس اينايى كه گفتم افسانه بود، يه افسانۀ قديمى. غول و ديو مال قصههاس، موجودات افسانهاى ترس ندارن. اما يه چيزه كه تا عمر دارى بايد ازش بترسى يه سر داره دو تا گوش! اسمش آدمه! ازش حذر كن.
روزها به سرعت سپرى مىشد. ادواردو هر روز به ساحل مىرفت. روز هفتم بادبانهاى سفيد رنگ كشتى بزرگى از دور پديدار شد.