109خدا دانا تر است. پس اين چوب از دوران ابن زبير باقى بوده و به هنگام ساختمان كعبه در دوران سلطان مراد چهارم به علّت قدرت و استحكام آن، مجدداً در جايگاه خويش قرار داده شده است و اين سنتى است كه همواره در ساختمان كعبه معمول مىگردد. هيچيك از مصالح ساختمانى؛ از قبيل سنگ و يا چوب آن را كه قدرت و استحكام كافى داشته باشد دور نمىاندازند و مجدداً آن را در ساختمان كعبه به كار مىبرند. اين سنت به هنگام تجديد سقف كعبه در دوران كنونى ما به سال 1377 هجرى نيز اجرا گرديد. بنابر اين، چوب به همراه سه چوب ديگرى كه به صورت عمودى در ميان اين ديوار تا سقف اول قرار دارد، همه جزو ساختمان كعبه در دوران عبداللّٰه بن زبير به شمار مىآيد.
شست و شوى كعبه مشرفه
هر چيزى در دنيا در معرض آلودگى است. در اين ميان كعبۀ مكرّمه مصونيت دارد و از آلودگيهاى هوا، به علت نبود هر نوع منفذى در امان مىباشد. محيط اين خانه در طول سال، همواره داراى هوايى معطر و خوشبو است و اين وضع، از دوران جاهليت تا كنون همواره ادامه داشته است. با اين وجود، دستاندركاران و كليدداران كعبه خود را پيوسته موظف مىدانستهاند كه اين محيط را از گرد و غبارى كه به وسيلۀ هوا و نيز به علت ازدحام مردم جهت زيارت و وارد شدن به آن به وجود مىآيد، پاك كنند. بنابراين، كعبه را در طول سال، دو يا سه بار شست وشوى داده و معطر مىسازند.
نكتۀ ديگر اينكه كعبه از دوران نخستين سازندۀ آن پس از طوفان، يعنى حضرت ابراهيم خليل عليه السلام نيازى به شست وشو و تطهير نداشته است؛ زيرا همانطور كه گفته شد ساختمان كعبه ابتدا به وسيلۀ گچ يا آهك ساخته نشد، بلكه ديوارهاى آن را بدون سقف، سنگچين كردند و درى براى آن قرار ندادند. كف خانۀ كعبه در آن دوران از شن و يا ريگ بود. بنابراين، نيازى به شست وشو و تطهير نداشت و بارش باران خود موجب تميز كردن ديوارهاى آن از خاك مىشد امّا پس از قرار دادن سقف بر آن و تعبيۀ در بر ديوار آن،