33سپس موسى خواست تا نشانهاى ديگر به فرعون نشان دهد، پس دست خود را در گريبانش فرو برد و چون برآورد دست او آنچنان مىدرخشيد كه گويا منبع تمامى نورها است. سپس آن نور را به آسمان انتقال داد و آن نور همه جاى زمين را روشن كرد. اين نور قادر بود تا از ميان حجابها و سقفها نيز بتابد و آنچه در زير آن است را روشن نمايد، طورى كه فرعون قادر بود تا زير سقفهاى مردمان را مشاهده كند. موسى بار ديگر دست را در گريبانش فرو برد و چون برآورد، دست به حالت اول بازگشته بود.
خداوند به موسى و هارون وحى كرد كه: «اما به نرمى با او سخن بگوييد، شايد متذكر شود، يا [از خدا] بترسد». 1 موسى به او گفت: «آيا كسى را كه اين همه نعمت به تو داده شكر مىكنى؟ به من ايمان بياور و چون ايمان آورى در بهشت داخل خواهى شد». فرعون گفت: «نه...». تا اينكه هامان وزير بدكار فرعون حاضر شد و فرعون آنچه از موسى شنيده بود را به او گفت. هامان گفت: «ايمان بياور پس از آنكه موسى به تو ايمان آورد». موسى(ع) به او گفت: «مىتوانم جوانيت را به تو برگردانم».
وقتى فرعون اين سخن را شنيد، رو به قومش گفت: «اين مرد ساحر است و بايد او را بكشيم». حزقيل همان مردى كه موسى را ده