42قلنا: لمّا عبدوها و سمّوها آلهة أشبهت حالهم حال من يعتقد انّها آلهة قادرة على منازعته 1؛ معناى ند عبارت است از مثلى كه با مثل خود در منازعه و ستيز است؛ اگر گفته شود كه بتپرستان قائل به منازعۀ بتها با خدا نبودند، در جواب خواهيم گفت : چون آنان بتها را پرستش مىكردند و نام اله را بر آنها نهاده بودند، از اين جهت حال آنان مانند حال كسانى بود كه معتقد بودند بتها توان منازعه با خدا را دارند.»
و اگر تعريفى كه در مفردات آمده را لحاظ كنيم، بايد بگوييم كه در اعتقاد مشركان، ذات بتها مانند ذات خداست و تشابه بتها با خدا در جوهر و ذات است. در نتيجه مىتوانند كارهايى را انجام دهند كه خداوند قادر بر انجام آن كارهاست. در اين صورت، بتها در عرض خدا خواهند بود، نه در طول خدا.
دليل دوم : اطلاق اله بر بتها
دليل دوم بر عرضى بودن بتها با خداوند در عقيدۀ مشركان، اطلاق كلمۀ «اَلضَّلاٰلَةَ » و «آلِهَةً » بر بتها، در آيات قرآنى است. ظهور اطلاق كلمۀ «اَلضَّلاٰلَةَ » نشان مىدهد كه اطلاق اين واژه بر بتها، به همان معنايى است كه بر خداوند اطلاق مىشود و نشان مىدهد كه معتقد به الههاى زيادى بودند كه اولى آنها خداوند است و بقيه، بتها بودهاند. اينك به اين آيات توجه فرماييد :