98معرض فروش گذاشت. يكى از بزرگان قومش گفت: از اين فرصت كه عمرو خشمگين شده، استفاده كنيد و پيش از آن كه پشيمان شود از او خريدارى كنيد. مردم نيز چنين كردند و اموالش را خريدند. وقتى همه چيز را فروخت، آنان را از وقوع سيل با خبر كرد و خود از آن سرزمين بيرون شد. 1ابنهشام يادآور شده كه او همراه با پسران و نوههايش نقل مكان كرد. وى مىگويد:
اسدىها؛ يعنى ازدىها هم گفتند كه ما نيز عمرو بن عامر را تنها نمىگذاريم. آنها اموال خود را فروختند و با وى بيرون شدند و پس از عبور از سرزمينهاى بسيار به سرزمين عكّ 2 رسيدند، در آن جا ساكنان عكّ با آنها جنگيدند. نبرد آنها به صورت جنگ و گريز بود و در اين باره است كه عباس بن مرداس اين بيت شعر را گفته است:
وعكّ بن عدنان الذين بغوا
بغسّان حتى طَرَدوا كُلَّ مُطَرِّدٍ
پس از آن به جاى ديگرى رفتند و در سرزمينهاى مختلف پراكنده شدند.
[ خاندان] جفنة بن عمرو بن عامر به شام آمدند و اوس و خزرج به يثرب رسيدند و خزاعه به مُرّ آمدند و أسد در سراة رحل اقامت افكندند و أزدهم وارد عمان شدند.
شارح قصيدۀ عبدونيّه مىگويد: هنگامى كه عمرو بن عامر از يمن بيرون رفت، گروه بسيارى از مردم با او همراه شدند و وارد سرزمين عكّ گرديدند. اهالى عكّ با ايشان جنگيدند و پس از آن مصالحه كردند و پراكنده شدند تا اين كه عمرو بن عامر وفات يافت و همراهانش در سرزمينهاى مختلف، پراكنده شدند.
اين سخن را بدان سبب نقل كرديم تا اوضاع و احوال قبايل عمرو بن عامر در سرزمين عكّ روشن گردد، زيرا سخن ابنهشام در بردارندۀ اين معنا نبود و آن چه دربارۀ اقامت ايشان در سرزمين عكّ، تا هنگام فوت عمرو بن عامر گفته نيز نشان از اقامت طولانى ايشان در آن جا ندارد و در نتيجه با گفتۀ ابنهشام، مبنى بر اين كه آنها با