99شك و ترديد ساكن آن جا شدند، ناسازگار است، زيرا شك و ترديد داشتن، مستلزم كوتاه بودن مدت اقامت است و اين امكان هم وجود دارد كه در همين فاصله، عمرو بن عامر وفات يافته باشد. از سخن ازرقى چنين برداشت مىشود كه كسى آنان را مغلوب نكرد و اين با گفتۀ ابنهشام و شارح قصيدۀ عبدونيه تعارض دارد. بىمناسبت نمىدانم كه سخن ازرقى را در اين باره نقل كنم، چرا كه مطالب ديگرى از جمله اوضاع و احوال قبايل بنىعامر در مكه و مناطق ديگر و به ويژه قبيلۀ خزاعه و سرنوشت ايشان در مكه را در بر دارد كه به تفصيل بيان شده، و اشارهاى نيز به احوال جُرهُمىها دارد.
اين خبر را ازرقى در تاريخ خود به نقل از كلبى از ابوصالح نقل كرده و مىگويد:
عمرو اموال خود را فروخت و به اتفاق قوم خود از اين ديار به آن ديار رفتند و به هر كجا كه مىرسيدند، مغلوب و ناگزير به خروج از آن جا مىشدند. سپس مىافزايد: وقتى به نزديكىهاى مكه رسيدند، طريفۀ كاهن با ايشان بود و به آنها گفت: همچنان به راه خود ادامه دهيد كه شما با كسانى كه به جا مىگذاشتيد هرگز يك جا جمع نخواهيد شد، آنها براى شما اصل؛ و شما براى آنها فرع هستيد. سپس گفت: آن چه مىگويم درست و راست است و جز آن حكيم و داناى استوار، پروردگار همه مردم از عرب و عجم مرا ياد نداده است. به او گفتند: چه مىخواهى اى طريفه؟ گفت: آن شتر بينىپهن را بگيريد و به خون آغشته كنيد تا در سرزمين جرهم قرار گيريد و هم جوار بيتالحرام باشيد. ازرقى در ادامه مىگويد: وقتى به مكه رسيدند، مردم آن جا كه جُرهُمى بودند، به تازگى ولايت بر كعبه را به زور از خاندان اسماعيل و ديگران گرفته بودند. ثعلبة بن عمرو بن عامر، كسى را با اين پيام نزد ايشان فرستاد: اى قوم، ما از سرزمين خود بيرون شدهايم و به هركجا قدم گذاشتهايم، مردم آن جا با روى باز ما را پذيرا شدهاند و با جا بجا شدن، به ما نيز مكان دادهاند تا فرستادگان ما جايى را برايمان در نظر گيرند. شما نيز در سرزمين خود به ما جا دهيد، به اندازهاى كه خستگى به در كنيم و فرستادگان خود را به شام و به شرق گسيل داديم و خبرى به دست آوريم و همين كه فرستادگان، جاى مناسبى را يافتند، به آن جا عزيمت خواهيم كرد و اميدواريم كه مدت كوتاهى در اين جا بمانيم. ولى جرهمىها،