95
لَكُمْ أَمْ عَلَى اللّٰهِ تَفْتَرُونَ ؛ «بگو: آيا به رزقى كه خدا برايتان نازل كرده است نگريستهايد؟ بعضى را حرام شمرديد و بعضى را حلال. بگو خدا به شما اجازه داده است يا به او دروغ مىبنديد؟.»
و بالاخره اين آيه: [ ثَمٰانِيَةَ أَزْوٰاجٍ ] مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحٰامُ الْأُنْثَيَيْنِ نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صٰادِقِينَ 1؛ [ هشت جفت:] از گوسفند، نر و ماده و از بز، نر و ماده، بگو: آيا آن دو نر را حرام كرده است يا آن دو ماده را با آن چه را در شكم مادگان است؟ اگر راست مىگوييد از روى علم به من خبر دهيد.»
سهيلى در فصلى به ذكر بحيره و سائبه مىپردازد و آن دو را معنى مىكند. ابنهشام معناى ديگرى از آنها ارائه مىدهد و مفسرين نيز در تفسير اين دو نظرهاى متفاوتى دارند؛ برخى نزديك و برخى دور از گفتۀ آنهاست و به همين اندازه كه در كتاب آمده است، بسنده مىكنيم، چرا كه اينها مسائلى بوده كه در جاهليت رواج داشته است. 2
عمرو بن عامر جدّ خزاعهاىها و فرزندان او
و اما دربارۀ عمرو بن عامر كه به نام وى اشاره شد، او عمرو بن عامر بن حارثة بن امرئ القيس بن ثعلبة بن مازن بن اسد بن غوث بن نبت بن مالك بن زيد بن كهلان بن سبأ بن يشجب بن يعرب بن قحطان ازدى مازنى است كه ابنهشام و ابنحزم و ابنكلبى آن گونه كه ابنعبدالبر يادآورد شده، بدين گونه او را ناميدهاند و اين گونه در تاريخ ازرقى ديدهام. ابن كلبى او را به گونۀ ديگرى معرفى كرده است، به گونهاى كه - به هنگام معرفى اجداد او - ثعلبه را ميان حارثه و امرئ القيس قرار داده است. 3 مسعودى نيز در تاريخ خود به همين گونه او را نام برده است. 4 و چند تن يادآور شدهاند كه عمرو را «مزيقيا» و