93عهد و پيمان خود را نقض كردند، و همين علت فتح مكه شد. 1 و از آن حضرت صلى الله عليه و آله روايت شده كه روزى خطاب به پاره ابرى كه ديده بود، فرمود: چه ناچيز و پوچ است كه اين پاره ابر بخواهد با يارى گرفتن از ابنكعب، كار خود را شروع كند. پيامبر صلى الله عليه و آله به ايشان منزلتى داد كه به هيچ كس نداده بود و ايشان را در سرزمين خود از مهاجرين تلقى كرد و در اين باره دستخطى به ايشان داد. در ميان آن چه از اخبار عمرو بن لحى گفته شد، اشارهاى به بحيره و سائبه و وصيلة و حام گرديد، ولى توضيحى در اين باره نيامد.
ابناسحاق در اين باره توضيحاتى داده است. وى مىگويد: بحيره بچه ماده سائبه است و سائبه شتر مادهاى است كه پس از ده شتر ماده به دنيا آمده و ميان آنها، شتر نرى وجود نداشته است. چنين شترى را آزاد مىگذاشتند و كسى سوار آن نمىشد و از كُرك و پشم آن استفاده نمىكردند و از شير آن نيز جز ميهمان، كسى نمىنوشيد و هر مادهشترى را كه مىزاييد، گوشهايش را شكاف مىدادند و با مادر رهايش مىكردند و كسى سوارش نمىشد و از پشم آن استفاده نمىگرديد و كسى جز ميهمان از شيرش نمىنوشيد، همچنان كه با مادرش رفتار مىكردند. چنين شترى «بحيرة» است و «وصيله» برهاى است كه مادرش در هر شكم، دوقلو مىزاييد و صاحبش، برههاى ماده را براى خدايان و برههاى نر را براى خود برمىداشت. وصيله گوسفند مادهاى بود كه به همراه يك نر به دنيا مىآمد.
ابنهشام مىگويد: و روايت شده كه هر چه از آن پس بزايد، تنها متعلق به مردان است و به زنان ايشان چيزى نمىرسد.
ابناسحاق مىگويد: حام، شتر نرى است كه اگر [ با كمك او] ده شتر ماده پياپى به دنيا مىآمد به طورى كه هيچ شتر نرى ميان آنها نمىبود، مورد حمايت قرار مىگرفت و سوارى نمىداد و از پشم آن استفاده نمىشد. ابنهشام مىگويد: ولى نزد عرب اين نامها [ يعنى بحيره و وسيله و سائبه] جز حام، تعبير ديگرى دارد و حام همانى است كه