72به جا آورند، و اگر لباس نو نداشتند، به صورت عريان طواف مىگزاردند و اگر از حلّهاىها كسى با لباسهاى خود طواف مىكرد، پس از طواف لباسها را دور مىانداخت، و ديگر كسى از آنها استفاده نمىكرد. مىگويد: ولى حمسىها با لباسهاى خود طواف مىكردند و حلّهاىها به عرفات مىرفتند و آن جا را محل وقوف خود قرار مىدادند و شب هنگام پايينتر از «انصاب» وقوف مىكردند و در آخر شب همراه مردم به «عرج» مىرفتند. برخى از حلّهاى ها به وجوب طواف و سعى در صفا و مروه معتقد نبودند و برخى ديگر به وجوب قائل بودند؛ از جمله كسانى كه به وجوب سعى صفا و مروه اعتقاد داشتند، خندفىها بودند ولى ساير حلّهاى ها چنين اعتقادى نداشتند و هنگامى كه آيين اسلام از سوى خداوند تشريع شد، حُمسىها دستور يافتند كه همراه با حلّهاىها در عرفه وقوف كنند و همراه با ايشان، از همان جايى كه مردم در حج رهسپار مىشوند، راهى شوند و به حلّهاىها نيز دستور داده شد كه به سعى ميان صفا و مروه بپردازند، چنانكه فرمود: إِنَّ الصَّفٰا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعٰائِرِ اللّٰهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلاٰ جُنٰاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمٰا 1 «صفا و مروه از شعائر خداست، پس كسانى كه حج خانه را به جاى مىآورند يا عمره مىگزارند، اگر ميان دو كوه سعى كنند مرتكب گناهى نشدهاند.»
برخى مىگفتند: مردم زمان جاهليت ميان اين دوجا، به سعى نمىپرداختند و تنها براى بتهايى به نام اساف كه بر صفا بود و نائله كه بر مروه قرار داشت، طواف و سعى به جا مىآوردند كه خداوند متعال آنان را آگاه كرد كه اين دو مكان از شعائر الهى هستند.
دربارۀ عرب حمس، افراد ديگرى را - جز آنها كه عبدالعزيز بن عمران و مجاهد (در دو روايت پيشين) ذكر كردهاند - برشمردهاند. ازرقى مىگويد: جدم به نقل از سعيد ابن سالم، از عثمان بن ساج، از محمد بن اسحاق، از كلبى، از ابوصالح خدمتكار امّهانى، از ابنعباس آورده است: عربها دو گروه بودند: «حله» و «حمس» . حمسىها قريشى بودند و همۀ عربهاى كنانه و خزاعه و اوس و خزرج و خثعم و بنىربيعة بن عامر بن