64
فاقبل الّٰلهُم لاتباعة
اِنْ كٰانَ اثمٌ فعلٰى قُضاعة
بنابراين، غوث بن اخزم متولى اجازهدارى عرفه شد و پس از او فرزندانش در زمان جرهمىها و خزاعه بدين منصب رسيدند تا سرانجام منقرض شدند. از آن پس، اين مقام در زمان قريش و در دورۀ قُصَىّ، به خاندان عدوان بن عمرو بن قيس بن عيلان بن مُضَر رسيد و از خاندان عدوان به فرزندان زيد بن عدوان منتقل شد كه به ترتيب، اين مقام را به ارث مىبردند تا دوره و عهد اسلام فرا رسيد و ابوسيارۀ عدوانى، كه همان عمير اعزل بن خالد بن سعيد بن الحارث بن زيد بن عدوان باشد، متصدى اين مقام شد. 1آن چه در اين خبر شگفت به نظر مىرسد، چند مطلب است؛ از جمله اين كه بنا بر اين نقل صوفه بايد از قحطانىها باشد؛ زيرا «مازن» كه در نسب اخزم به آن اشاره شد، همان ريشسفيد طايفۀ غسان ازد است كه با سين؛ يعنى اسد هم گفتهاند و نام اسد، همان «دار» است و بنا بر آن چه حازمى در كتاب خود «العجاله» برشمرده است؛ به او دار بن غوث بن نبت بن مالك بن ادَدْ بن زيد بن كهلان بن سبأ بن يشجب بن يَعْرُب بن قحطان مىگويند در سيرۀ ابناسحاق، تهذيب ابن هشام نيز با همين نسب نام او را ديدهام. 2 با اين تفاوت كه نامى از ادَد بن مالك و زيد بن كهلان در آن نديدم.
بنا بر آن چه ابناسحاق و ديگران ذكر كردهاند، صوفه از خاندان مضر مىباشد.
فاكهى در اين باره حديثى از عايشه با اين سلسله اسناد نقل كرده است: عبداللّٰه بن ابوسلمه از عبدالعزيز بن عمر فهرى از عبدالرحمن بن عبدالعزيز از عبداللّٰه بن ابوبكر بن عمرو بن حزم از عمره و او از عايشه نقل كرده كه گفت: اجازۀ حج مردم در عرفه، در ولايت جرهمىها، به كسانى از پسران مُضَر بن نزار، از فرزندان اسماعيل تعلق داشت و از خاندان مضر اين مقام برعهدۀ غوث بن مرّ بن ادَد بن طابخة بن خندف بن مُضَر بن نزار و فرزندان وى، پس از او بود. و به غوث و فرزندانش «صوفه» مىگفتند و آنها اجازهدار