100شديداً از پذيرش اين درخواست امتناع كردند و نپذيرفتند و آن را بر خود سنگين يافتند و [ در پاسخ] گفتند: نه، به خدا ما دوست نداريم كه با ما باشيد، جاى ما را تنگ مىكنيد و از مراتع و محصول و درآمدهاى ما مىكاهيد. از اين جا به هر كجا دوست داشتيد برويد، ما نيازى به وجود شما در كنار خود نداريم. ثعلبه [ پس از شنيدن اين پاسخ] كسى را با اين پيغام فرستاد كه من حتماً بايد در اين سرزمين به مدت يك سال اقامت يابم تا فرستادگانى كه به مناطق مختلف اعزام داشتهام، بازگردند. اگر به من كارى نداشتيد، در اين جا اقامت مىكنم و سپاستان مىگويم و در آب و چراگاه با شما شريك مىشوم، ولى اگر خوددارى كنيد و مرا نپذيريد، به رغم ميل شما مىمانم و به علاوه نمىگذارم در چراگاهها [ دامهاى خود را] به چرا ببريد، مگر در مراتعى كه چرا شده باشد و نمىگذارم جز آب گنديده بنوشيد.
ابوالوليد ازرقى مىگويد: جرهمىها زير بار نرفتند و براى جنگ آماده شدند. آنها سه روز جنگيدند و از پاى درآمدند. جرهمىها شكست خوردند و تنها كسانى از ايشان جان سالم به در بردند كه فرار كردند. سپس مىگويد: ثعلبه به اتفاق نفرات خود به مدت يك سال در مكه و اطراف آن اقامت گزيد. در آن جا دچار تب شدند و چون از قبل چيزى از بيمارى تب نمىدانستند، طريفه را فراخواندند و آن چه را گرفتارش شده بودند، به او گزارش دادند، وى گفت: من هم دچار تب شدهام و همين [ بيمارى] ميان ما جدايى مىافكند. گفتند، چه مىگويى؟ چه بايد بكنيم؟ گفت: شما بايد بپذيريد و من هم بايد به صراحت بگويم. گفتند: چه مىگويى؟ گفت: هر كس از شما همت عالى و نيز بار سنگين و توشۀ راه دارد، بايد به قصر مستحكم عمّان برود كه ازدىهاى عمان به آن جا رفتند.
سپس گفت: هر كس از شما شكيبايى و چالاكى و انگيزه دارد، بايد به اراك در وادى مُرّ برود كه خزاعىها به آن جا رفتند و انگيزه هر كس از شما در پى سكنا گزيدن در كنار كوههاى استوار و بهرهبردن از خوردنىهاى آن محل است، به يثرب پرنخل برود كه اوس و خزرج به آن جا رفتند. سپس گفت: هر كس از شما شراب و پادشاهى و فرمانروايى و جامگان ديبا و حرير مىخواهد به بُصرىٰ و غوير برود كه اين دو، از