33خواست خدا مفيد و سودمند خواهد بود و دارندۀ آن، بىنياز از كتابهاى ازرقى و فاكهى است، در حالى كه آن دو كتاب، خواننده را از اين كتاب بىنياز نمىسازد؛ اگرچه ازرقى و فاكهى را حق پيشقدمى و آغازگرى در اين عرصه است و آنچه آنان يادآور شده و نگاشتهاند، اساس و بنياد اين كتاب قرار گرفته است.
در كتابى كه محمّدبن اسحاقبن عباس مكّىِ فاكهى نگاشته، مطالب بسيار سودمندى وجود دارد كه لابهلاى كتاب ازرقى (اخبار مكّه) و نيز در تأليف ما، دربارۀ آنها مطلبى نيامده است. اين دو تاريخنگار (ازرقى و فاكهى) در سدۀ سوم زيستهاند و فاكهى - به گمان بسيار - اندكى ديرتر از ازرقى بوده و از زمان آن دو، تاكنون كه پانصد و چهل و اندى سال است 1 كسى در اين زمينه تأليفى نداشته است، حال آنكه طى اين فاصلۀ زمانى، مسائل و رويدادهاى بسيارى پيش آمده كه آگاهى بر تمامى آنها آسان نيست، تلاش فراوانى براى اطلاع از آنها به عمل آورديم، بر برخى از آنها دست يافتيم و در مورد برخى ديگر، ناكام مانديم كه جاى افسوس بسيار دارد.
از بىتوجّهى فضلاى مكّۀ مكرّمه در پىگيرى كار ازرقى و نگاشتن تاريخ شهر مكّه و معرّفى بزرگان و كارگزاران و قاضيان و سخنوران و علما و راويان آن، آنگونه كه فضلاى ديگر شهرها انجام دادهاند؛ از جمله تاريخ بغداد نوشتۀ خطيب بغدادى 2 و پس از وى تاريخ دمشق نوشتۀ ابنعساكر 3 و تاريخ مصر تأليف قطب حلبى و چند تاريخ شهر ديگر، در شگفتم.