62بكرى«ص»\سمهودى ج 2«ص»
حورتان\155\296
ظلم\157\272
بواط\154\266
بلده و بليده\158\266
عبود\1259\341\394
6-سمهودى مطالبى از هجرى نقل مىكند؛چون بين(ج 2،ص 393)اجرد(ج 2، ص 346)و قدس(ج 2،ص 359)كه در كتاب بكرى موجود نيست.
وسعت معلومات كه هجرى و مواردى كه سمهودى نقل مىكند،در كليت و تفصيل، شبيه به مواردى است كه بكرى از سكونى نقل مىكند و تطابق در وسعت و تفصيل ما را به سه فرض مىكشاند:
1-مؤلّفى كه سمهودى هجرى مىنامد همان است كه بكرى سكونى مىنامد.ولى چيزى كه اين احتمال را ضعيف مىكند اين است كه سمهودى هنگام ذكر غيقه مىگويد:
«سكونى گويد كه آبى است از غفار»(ج 2،ص 354)و اين دليل بر اين است كه او راويى را مىشناسد به نام سكونى كه غير از هجرى است و ايجاد رابطه ميان سكون و هجر دشوار است؛زيرا سكون قبيلهاى است يمنى كه افراد آن در كوفه و شام و فسطاط زندگى مىكنند و هيچ يك از آنها در هجر،كه شهر معروفى است در بحرين و بيشتر مردمش از عبد القيس و بكر است،زندگى نمىكنند و نيز در مآخذ نيامده است كه كسى از افراد سكون در آنجا زيسته باشد.
2-هجرى غير از سكونى است و هر يك از آنها از منابع قديمىترى روايت مىكنند.
قسمت اول امرى معقول است اما روايت كردن آنها از منبع قديمتر چيزى است كه اگر صحت داشته باشد بايد بتوانيم بدان دست يابيم و حال آن كه سه تن از جغرافيانويسان بزرگ؛چون بكرى،ياقوت و سمهودى،كه از كتب مهم جغرافيا آگاه بودند،از آن ياد نكردهاند؛يعنى چگونه ممكن است از منبعى،آن همه نقل كنند ولى نامش را فراموش كرده باشند!