61از چشمهاى كه ميان نف و اضاخ و نيز از چشمۀ عثمان بن عنبسه كه البته غير از چشمهاى است كه بكرى ياد كرده،ذكرى به ميان نياورده است و نيز در باب ويران كردن بنى عباس حضيرۀ سليمان را(سمهودى ص 233 و بكرى ص 868)كه بكرى اشارتى كرده است سمهودى مطالب تازهترى دارد.
سمهودى عباراتى آورده،منقول از هجرى،و حال آن كه بكرى نيز همانها را نقل كرده؛از اين قرار:
بكرى«ص»\سمهودى ج 2«ص»
ابرق خترب\864\240
شيماء\867\330
عين سليمان\868\233
شطون 871\329
انسان\877\250
3-فيد:فيد سه صفحه از 1032 تا 1035 را از كتاب بكرى برگرفته است كه در بيشتر آن بر سكونى تكيه دارد.ولى همين ماده عينا در كتاب سمهودى(ج 2،ص 236-238)آمده است ولى در آغاز مىگويد:هجرى گويد و در پايان نيز از هجرى ياد مىكند كه آنها را از هجرى برگرفته است و اين دليلى است كه بر هجرى در نقل مطالب متكى بوده است.البته در سخن سمهودى از فيد اضافاتى است كه در كتاب بكرى موجود نيست.و اين اضافه بعد از سخن او از صحراى حله آغاز مىشود كه مطالب مفصلى در باب سويقه و كوهى كه در آن معدن بجاودى است و كبد منى و قادم و قويدم و اشيق را دربردارد.چون اين مطالب در آخر فصل آمده ما معتقديم كه در چاپ كتاب بكرى افتاده است.
4-ربذه:سمهودى در باب ربذه مطالبى بطور خلاصه از بكرى مىآورد بدون آن كه به مأخذ خود اشارهاى كرده باشد فقط يك بار اشاره مىكند كه مطالب را از هجرى گرفته و آن در بكرى موجود است.
5-سمهودى از هجرى مطالبى مىآورد كه عينا در مادهاى كه بكرى در باب اشعر مىنويسد و از سكونى نقل كرده؛موجود است.از اين قرار: