46مىكند و آنچه از طريق ابن شبّه از مدائنى نقل مىكند.ابن نديم نيز به دقت كتب ابن شبه را نقل مىكند؛به گونهاى كه با كتابهايى كه مدائنى نوشته خلط نشود.پس آثار اصلى ابن شبّه و آنچه از مداينى نقل كرده،كاملا مشخص و ممتازند.بنابراين نمىتوان گفت كه آنچه ابن شبّه از مكه و مدينه نوشته عينا همان چيزهايى است كه مداينى نوشته است.از سوى ديگر مىدانيم كه نوشتههاى مداينى درباره مكه و مدينه ضعيف است و ابن شبّه اين ضعف را دريافته و خود به كتابهاى گستردهترى دست يازيده و آثار او در اين مباحث سمت مرجعيت يافته است.
از كتاب«اخبار المدينه»عمر بن شبّه،شمارى از مورخين متأخر نقل كردهاند؛از آن جمله است:سخاوى در«التحفة اللطيفه» 1همچنين ذهبى،در«التذكره» 2اما بيش از همه سمهودى از او نقل كرده؛مثلا در كتاب خود وفاء الوفا حدود 350 مورد از او روايت آورده و اين امر دلالت بر وسعت مطالب كتاب ابن شبه دارد.همچنين او را از ثقات خوانده 3ولى به همۀ كتاب او دست نيافته؛مثلا در جايى مىگويد:به آن قسمت از كتاب او،كه ذكر مسجد كرده است،دست نيافتم و اگر بر آن دست يابم سبب شفاى خاطر گردد. 4
ابن شبّه به وصف جغرافيايى مدينه و منطقۀ آن پرداخته و از چاهها و واديها و بازارها و مساجد آن ياد كرده،همچنين به جنبههاى اقتصادى توجه خاص كرده و دربارۀ صدقات،از اراضى و مزارع و خانهها به تفصيل سخن گفته و از كتب صدقات،مطالب بسيارى نقل كرده.
ابن شبّه به مهاجرين عنايتى ويژه دارد.از خانهها و مساكنشان مطالب فراوان آورده.
اين مطالب از منابع سمهودى است دربارۀ وضع مهاجرين در مدينه.
سمهودى از ابن شبّه چيزى دربارۀ انصار نقل نكرده،شايد ابن شبّه در اين باب تحقيقى نداشته يا سمهودى آنها را نديده است.ابن شبّه بحث دربارۀ مهاجران را به عشاير آنها اختصاص داده.او از عشيره ياد مىكند سپس از خاندانهاى آن يك يك نام مىبرد.چون سخن از خاندانهاى بنى تيم،بنى زهره،بنى عدىّ بن كعب،بنى عبد شمس،بنى اسد،بنى عامر بن لؤى،بنى مخزوم،بنى جمح،بنى هاشم و غفار.