3705-ظهور طبقۀ جديدى از ملاكين كه در زمينههاى ديگر اقتصادى فعاليت مىكردند چون گلهدارى يا تجارت يا صرافى.اين فعاليتها به بلاد و مناطق وسيع ديگر كشيده شده بود.
6-ظهور حكومت مركزى نيرومندى كه اقاليم پهناورى از آن متابعت مىكردند و پيوستگى بسيارى از ملاكان جديد به آن.اين پيوستگى به حكومت سبب شده بود كه بهتر بتوانند كار خود را پيش ببرند و به هدفهاى خود برسند.در حالى كه باقى از حكومت دور بودند.
املاك انصار
از ملاكان انصار و مواضع بعضى از املاكشان و مقدار محصولشان ياد كرديم و در ضمن آن،از باغها و چاهها و بستانهايى ياد شد بدون ذكر صاحبان آنها.تهيۀ چنين صورتى هر چند هم كه كمال مطلوب نباشد،ما را به اوضاع و احوال كشاورزى در مدينه بيشتر آشنا مىكند.
اغلب ملاكينى كه از املاكشان به هنگام هجرت ياد كرديم،از ملاكين قديم بودند.
بنابر اين داراى حقوق اصلى قديمى بودند و اشاراتى در دست نيست كه اسلام در آنجا مداخله كرده باشد.
به درستى نمىدانيم كه آيا منبع ثروت ايشان فقط زراعت بوده يا از منابع ديگرى هم ثروت مىاندوختهاند.
ملاكين نقش مهمى در جنگها و در اداره نداشتند.در عين حال در برابر اسلام هم مقاومت نمىكردند.
اغلب املاك انصار در داخل مدينه بود.خارج از مدينه ملكى نداشتند.همچنين املاكشان وسيع نبود و ما نمىدانيم كه چه مقدار از آنها به اراضى ساختمانى تبديل شد.
بهاى اراضى در مدينه
از مطالعه منابع مىتوان به بهاى برخى از اين املاك پى برد.
در مدينه بهاى بئر رومه-بنا به روايت ابن زباله-صد بكره يا چهل هزار درهم بوده است.ابن شبّه گويد:سى هزار درهم و ياقوت مىگويد سى و پنج هزار درهم.