369
دگرگونيهايى در مالكيتها
معلومات فراوانى كه از اوضاع اقتصادى مدينه داريم دلالت بر اين دارد كه آنجا منطقهاى زراعى بوده است و مالكيت امرى قانونى و تثبيت شده.
مالكيتها هم فردى بوده نه اجتماعى.زيرا نديدهايم كه عشيرهاى صاحب ملكى بوده باشد.ظاهرا هر كس را قطعه زمينى كوچك بوده كه خود يا به يارى خانوادهاش آن را زراعت مىكرده است.ولى اين به معناى عدم وجود مالكيتهاى بزرگ نيست كه در آنها كارگران كار مىكردهاند.انصار براى گذران زندگى،به توليدات زراعى خود متكى بودند.اما بعضى از آنها بيش از نيازشان حاصل مىكردهاند و زيادى محصول خود را مىفروختهاند تا چيزهاى ديگرى بخرند.از اين رو مدينه رابطۀ محكمى ميان سرمايهداران و كشاورزان بوده است.
ترديدى نيست كه ورود مهاجران به مدينه سبب تحولات و دگرگونيهايى شد.از اين قرار:
1-افزوده شدن جمعيت موجب شد كه نياز به توليدات كشاورزى بيشتر شود،بويژه مواد غذايى.و اين امر سبب رونق گرفتن بازار داخلى گرديد.درست است كه شمارى از يهوديان از مدينه بيرون شدند ولى شمار اين عده از كسانى كه به تازگى وارد مدينه شده بودند كمتر بود.
2-ظهور ملاكين تازهاى در ميان مسلمانان.اينان بعضى جاى يهوديانى را كه از مدينه رانده شده بودند گرفتند.بعضى نيز زمينهاى موات را احياء كرده بودند.بنابراين در باب اراضى،با انصار برخوردى نداشتند.البته مهاجرت مهاجران به مدينه خالى از نتايجى هم نبود.
يكى به كار گرفتن كارگران،زيرا اين مالكين جديد در امر زراعت بصيرتى نداشتند و شايد هم به كار در مزارع رغبتى نشان نمىدادند.يا آن كه املاكشان پهناور بود و نياز به كارگران داشتند و اين امر گروه بسيارى را به كار كشيده بود.
3-ازدياد مساحت اراضى مزروعى بعد از وفات رسول اللّه-ص-مصادف شد با آوردن شمار كثيرى از اسيران غير عرب به مدينه.
اين اسيران روشهاى جديدى در آبيارى و زراعت معمول كردند كه سبب ازدياد محصول شد.
4-نقصان يافتن اراضى خالى و باير،به سبب ساختن خانهها و مساكن.