371كيدمه به چهل هزار دينار فروخته شد.و بئر جشم به سى هزار دينار.
زبير ملك غابه را به صد و هفتاد هزار دينار خريد و پسرش آن را به يك ميليون و ششصد هزار فروخت و بئر ابى نيزر دويست هزار دينار مىارزيد.املاك عثمان دويست هزار دينار بها داشت و على بن ابى طالب-ع-ينبع را به سى هزار دينار خريد.
طلحه باغى را به ششصد هزار درهم خريد.و بهاى امّ العيال هشتاد هزار دينار بود و افراق چهار هزار درهم.
بهاى اراضى بنى رافع ده هزار درهم بود.عبد الملك بن يحيى عين ملح را ده هزار دينار خريد.و حسين بن على صاحب فخ،باغى از حسين بن هذيل به چهل هزار دينار خريد.
البته معلوم نيست كه اين ارقام بهاى حقيقى اين املاك بوده باشد؛مثلا سعيد بن عريض خواست زمينى را در تيماء به مبلغ شصت هزار دينار به معاويه بفروشد.معاويه گفت:
گران است.سعيد گفت:اگر اين زمين متعلق به يكى از اصحابت مىبود ششصد هزار دينار مىدادى؟!
همچنين ما از مساحت اراضى اطلاعى نداريم فقط مىدانيم كه ربض و نجفه دو چشمه بودند كه بيست هزار نخل را آب مىدادند.و مزارع ابن عوف بيست آبكش داشت.
همچنين نمىدانيم چقدر محصول مىدادهاند و چند كارگر روى آنها كار مىكردهاند.
مىبينيم كه غالب صاحبان اراضى مقروض مىشدند و مجبور بودند املاك خود را بفروشند؛مثلا غابه را فروختند تا قرض صاحبش را بپردازند.عين يحنّس نيز به همينگونه بود.البته نمىتوان گفت كه وامدار شدن اينان از ناحيۀ زراعت در آن اراضى بوده،بسيارى از ملاكين كارهاى ديگرى هم داشتهاند.بسا اين زيانها و وامها از آن نواحى بوده است.گذشته از اين در حجاز بحران اقتصادى شد،از جمله در عهد هشام و حدود هفت سال مدت گرفت كه در ساكنان آنجا تأثيرى عميق داشته است.اين نكته نيز در خور ملاحظه است كه منابع ما در باب مدينه در قرن دوم تأليف شدهاند و در بعضى از آنها به وضع اين املاك اشارت چندانى نشده است.اين سكوت آيا به سبب غفلت نويسندگان بوده يا علل فنى داشته،مثل اين كه زمينها را شوره گرفته يا آب كم شده يا از آن پس كه مركز ثقل حكومت به عراق منتقل شد اين بحران اقتصادى در حجاز به وجود آمد.
بسيارى از اين املاك در دست صاحبان اصليشان باقى نماند،بلكه بعد از مرگ آنان به