330مدينه در فتوحات اسلامى در عهد عمر و ديگر خلفا سهيم بودند.
اما گسترش فتوحات و ازدياد عرب جزيره كه به لشكر اسلام مىپيوستند،عمر را بر آن داشت كه شهرهايى تأسيس كند و هر يك را پايگاهى سازد براى اقامت دائمى لشكر اسلام در آنها.پس وظيفۀ قتال در درجۀ اول به عهدۀ مردم اين شهرها قرار گرفت.و منحصر به مدينه نشد.وظيفۀ مردم مدينه اين بود كه هرگاه دولت اسلامى آنان را به شركت در پيكار دشمن فرا خواند به نداى او پاسخ دهند.اين دعوت به شركت در جنگ را«بعث»مىگفتند.در تواريخ از شمار اندكى از اين بعثها كه بر مردم مدينه مقرر شده بود نام برده شده است:
1-يعقوبى گويد:وليد بن عبد الملك به مردم مدينه فرمان بعث داد و به عمر بن عبد العزيز كه از سوى او والى مدينه بود نوشت كه دو هزار مرد بسيج كن. 1
طبرى از مخرمة بن سليمان روايت كرده كه وليد در سال 88 ه.ق.مقرر كرد كه دو هزار تن از مردم مدينه بسيج شوند.از آن ميان هزار و پانصد تن آماده پيكار شدند و پانصد تن تخلف كردند.اينان در نبرد صائفه يا مسلمه و عباس كه سران سپاه بودند بر طوانه تاختند و آنجا را فتح كردند. 2
2-هشام بن عبد الملك بر سالم بن عبد اللّه در بقيع نماز خواند؛زيرا مردم بسيار بودند.
چون هشام كثرت مردم را ديد به ابراهيم بن هشام مخزومى گفت كه از مدينه چهار هزار تن بسيج كن.آن سال را سال«چهار هزار تن»ناميدند و از آن پس هرگاه سپاه صائفه حركت مىكرد چهار هزار تن جنگجو از مدينه به سواحل دريا مىرفت و آنان در آنجا مىماندند تا زمان بازگشت و پايان يافتن جنگ صائفه. 3
3-در زمان حكومت عبد الواحد نصرى،حمزۀ خارجى بر حجاز حمله آورد.عبد الواحد برفت تا به مدينه درآمد.دفاتر و دواوين را خواست و مردم را براى نبرد بسيج كرد و هر يك را ده درهم به عطا درافزود. 4
4-طبرى به سندى از محمد بن عبد الرحمان بن نوفل اسدى روايت مىكند كه گفت:
مقرر شده بود كه لشكرى از مدينه به يمن بسيج شود،من نيز نامم را در آن نوشتم.عكرمه