296مدينه آمدند سپس به اطراف پراكنده شدند. 1
اما عين ضريّه و آب روان آن؛گويند از آن عثمان بن عنبسة بن ابى سفيان بود.او بود كه آن را حفر كرد و بر آن نخلهايى غرس كرد.آنگاه سدى بست تا آب را حبس كند.چون ابو العباس قيام كرد آنجا هم از جايهايى بود كه بستدند.ابو العباس زنى داشت به نام امّ سلمه مخزومى از بنى جعفر بن كلاب برادر آن زن معروف بن عبد الله در اواخر امارت ابو العباس نزد او رفت.ابو العباس اكرامش كرد،عبد الله از او خواست كه عين ضريّه را به او بخشد.معروف بن عبد الله بدوى بود و كشاورز.چون نخلها رطب دادند با خاندان خود در آنجا فرود آمد.و مواشى او نيز به آنجا مىآمدند.مردمى از ضريّه از او خواستند كه از نخلستانش بگذرند،او نيز اجازت داد.براى مهمانان خود رطب چيد و شير دوشيد.دو ماه درنگ كرد مهمانان ديگر آمدند،او براى مهمانان خود رطب خواست.آن كه به نخلستان رفته بود با اندكى رطب بازگشت و گفت رطب به پايان رسيده است و جز اين كه مىبينى چيزى باقى نمانده است.عبد الله به خشم آمد و از نخلستان بيزار شد و خواست آن را بفروشد.عبد الله هاشمى عامل يمامه آن را به دو هزار دينار خريد و ابو جعفر بن سليمان را كارگزار آن نمود.او در بازار ضريّه چند دكان گرفت و شمار دكانها از هشتاد درگذشت.او از فروش غله و خرما و ديگر محصولات هشتاد هزار درهم در سال سود مىبرد. 2
هنگامى كه ابو خليد العبسى دايى وليد به امارت ضريّه رسيد در آنجا فرود آمد و در حوزۀ تصرف غنى،نهرى حفر كرد.چون بنى عباس بر سر كار آمدند،غنى آن نهر را با خاك انباشت و با زمين برابر ساخت.
بنى عبس را در درهاى آبى است به نام اسوده و در مرتع آبى است به نام ضحح در كنار رميلة الحسى.اين حسى حساى بنى حصبه است.و نيز از ايشان است الحاء كه نخل فراوان دارد و نيز آبهايى ديگر.
ضريّه به عنوان مرتع و چراگاه اهميت بسيار دارد.اصمعى گويد گفته مىشد كه اگر كسى تابستان را در شرف بگذراند و بهار و خزان و زمستان را در صمّان چنين كسى چراگاه واقعى را دريافته است.