21دركشان از اسلام مىافزود.مسلّم است كه شمار حجازيان نسبت به آنها كاهش مىيافت ولى همچنان رزمندگان صفوف نخستين،از حجازيان بود.حجازيان در جبهههاى جنگ عراق و شام و مصر شركت فعال داشتند.هر شهرى كه گشوده مىشد عدهاى از حجازيان در آن استقرار مىيافتند تا آنجا كه شهرى نبود مگر اين كه عدهاى از آنان در آن شهر زيستن گرفتند.
نامها و شرح حال شمارى از صحابه،مخصوصا اهل بدر،يا كسانى از آنان كه به امور عقيدتى اهتمام مىورزيدند در كتب تاريخ و تراجم احوال آمده است.اينان برخى از آنهايند كه در شهرها سكونت گرفتند.بسيارى ديگر هم از مردم حجاز در شهرهاى گشوده شده زيستن گزيدند كه نامشان در كتب تاريخ و تراجم نيامده است.مسلما آن گروه از صحابه و تابعين كه به ديگر شهرها مهاجرت كردند،تا مدتى دراز،روابط اجتماعى و اقتصادى و فكرى خود را با وطن نخستينشان حفظ كردند.
حجازيان در هر شهرى كه زندگى مىكردند،معمولا خانههاى خود را در نزديكى مسجد جامع يا دار الاماره؛به عبارت ديگر در قلب شهر،اختيار مىكردند؛زيرا مىخواستند در مردم اطراف خويش تأثير بيشترى بگذارند.عدهاى از اين مهاجرين از اصحاب پيامبر-ص- بودند كه در همان سالهاى آغازين دعوت،اسلام آورده بودند ولى بسيارى ديگر هم اعرابى بودند كه بعدها به اسلام گرويده بودند.اينان غالبا سپاهيانى بودند كه پس از فتح،در بلاد مفتوحه مىماندند.
اما صحابۀ نخستين،از همۀ مسلمانان بيشتر با روح اسلام آشنايى داشتند،زيرا سالها با رسول اللّه-ص-و خلفا زيسته بودند و بار غزوات و جنگها بيشتر بر دوش آنان بود.در دورۀ گسترش اسلام نيز وظايف خود را به نيكى انجام دادند.غالبا از سوى خلفا به فرمانروايى بلاد منصوب مىشدند و با آنان در كارها مشورت مىكردند و به رهنمودهايشان گوش فرا مىدادند.
اينان به سبب طول مصاحبتشان با پيامبر-ص-و نزديكىشان به آن حضرت،روح اسلام را بيشتر دريافته بودند و روششان با روش اسلامى تطابق بيشترى داشت.بيشتر اينان در حجاز ماندند و اين امر سبب شد كه در جامعۀ اسلامى صاحب مقام و موقعيت خاص شوند.كتب طبقات بويژه طبقات ابن سعد دربارۀ آنهاست.
گفتيم كه اصحاب خاص،بيشتر در مكه و مدينه مانده بودند و جز شمار اندكى از آنجا مهاجرت ننمودند ولى نشانههايى هست كه عدهاى از آنها در شهرها استقرار يافتند؛مثلا