22حدود هفتاد تن از آنها در بصره مكان گرفتند و حدود سيصد تن در كوفه.
آن گروه كثير از صحابه كه در حجاز ماندند،همچنان به فعاليتهاى اجتماعى و اقتصادى و فكرى خود ادامه مىدادند.گرد خليفه را گرفته بودند و مورد مشورت قرار مىگرفتند.آراء و افكار آنها آميزهاى بود از تجاربى كه در حجاز كسب كرده بودند و تعديلاتى كه اسلام ارزانى داشته بود.و حاصل آن،همان روح اسلامى بود كه بر پيكر دولت جديد دميده شده بود و آن را با چهرۀ خاص خود آشكار ساخته بود.
مقام مردم حجاز در عصر اموى
در عصر امويان،چون مركز خلافت از مدينه به دمشق منتقل شد،چنان نبود كه مردم حجاز ارزش و مكانت و تأثير خود را از دست داده باشند؛زيرا خلفاى اموى،خود از مردم حجاز بودند.معاويه،مؤسس دولت اموى،فرزند ابو سفيان،زعيم مكه بود.و اين زعامت تا فتح مكه بر دوام بود.معاويه برادر ام حبيبه،همسر پيامبر-ص-همانند شمارى از خلفا؛چون مروان بن حكم و پسرش عبد الملك و عمر بن عبد العزيز پيش از آن كه متصدى امر خلافت شوند،سالها در حجاز فرمان رانده بودند.اين فرمانروايى سبب شده بود كه بر احوال مردم حجاز آشنايى كامل يابند و با جمعى از رجال و اكابر آن ديار،رابطۀ دوستانه برقرار كنند و از نظريات آنان،كه در رهبرى امر خلافت مؤثر افتد،سود برند.گذشته از اين شمارى از خلفاى اموى،چه پيش از خلافت و چه در حين خلافت،به حجاز مىآمدند.وجود خانۀ كعبه و مراسم حج،اين امتياز را براى حجاز فراهم آورده بود كه ديگر بلاد از آن محروم بودند.اين ديدارها-هر چند غرض اصلى از آنها به جاى آوردن حج بود-ولى موجب مىشد كه خلفا خود با مردم و اوضاع و احوال آن ديار از نزديك آشنا شوند.هر سال شمارى از رجال حجاز به دربار خلفاى دمشق مىرفتند.
اين آمد و شدها،رابطۀ ميان حجاز و دربار خلفاى اموى را عميقتر مىنمود.مسلما آراء و افكار و نظريات حجازيان در دمشقيان بىتأثير نبوده است.واقع اين است كه حتى كسانى كه خلفاى اموى را،به سبب دور شدنشان از روح اسلام و تعاليم آن،نكوهش كردهاند،هرگز نگفتهاند كه آنان از حجاز بريده باشند.
در حجاز چند بار عليه دولت اموى شورشهايى پديد آمد؛مانند شورش مردم مدينه بر