61كَفَيْتَهُ وَرَحِمْتَهُ، وَلَيْتَ شِعْرِي يٰا سَيِّدِي وَإِلٰهِي وَمَوْلاٰيَ اتُسَلِّطُ خود سرپرستى كرده و به لطف پروريدهاى و كاش مىدانستم اى آقا و معبود و مولايم آيا چيره مىكنى النّٰارَ عَلىٰ وُجُوهٍ خَرَّتْ لِعَظَمَتِكَ سٰاجِدَةً، وَعَلىٰ الْسُنٍ نَطَقَتْ آتش دوزخ را بر چهرههايى كه در برابر عظمتت به سجده افتاده و بر زبانهايى كه صادقانه بِتَوْحِيدِكَ صٰادِقَةً وَبِشُكْرِكَ مٰادِحَةً، وَعَلىٰ قُلُوبٍ اعْتَرَفَتْ به يگانگيت گويا شده و سپاسگزارانه به شكرت باز شده و بر دلهايى كه از روى يقين به بِاِلٰهِيَّتِكَ مُحَقِّقَةً، وَعَلىٰ ضَمٰائِرَ حَوَتْ مِنَ الْعِلْمِ بِكَ حَتّىٰ خدائيت اعتراف كردهاند و بر نهادهايى كه علم و معرفتت آنها را فرا گرفته تا به جايى كه در برابرت صٰارَتْ خٰاشِعَةً، وَعَلىٰ جَوٰارِحَ سَعَتْ إِلىٰ أَوْطٰانِ تَعَبُّدِكَ خاشع گشته و بر اعضاء و جوارحى كه مشتاقانه به پرستشگاههايت طٰائِعَةً، وَاَشٰارَتْ بِاسْتِغْفٰارِكَ مُذْعِنَةً، مٰا هٰكَذَا الظَّنُّ بِكَ، وَلاٰ شتافته و با حال اقرار به گناه جوياى آمرزش تو هستند چنين گمانى به تو نيست اخْبِرْنٰا بِفَضْلِكَ عَنْكَ، يٰا كَرِيمُ يٰا رَبِّ، وَأَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفِي عَنْ و از فضل تو چنين خبرى به ما نرسيده اى خداى كريم اىپروردگار من و تو ناتوانى مرا در مقابل قَلِيلٍ مِنْ بَلاٰءِ الدُّنْيٰا وَعُقُوبٰاتِهٰا، وَمٰا يَجْرِي فِيهٰا مِنَ الْمَكٰارِهِ اندكى از بلاى دنيا و كيفرهاى ناچيز آن و ناملايماتى كه معمولاً عَلىٰ أَهْلِهٰا، عَلىٰ أَنَّ ذٰلِكَ بَلاٰءٌ وَمَكْرُوهٌ، قَلِيلٌ مَكْثُهُ، يَسِيرٌ بر اهل آن مىرسد مىدانى در صورتىكه اين بلا و ناراحتى دوامش كم است و دورانش