72شخصى در بازگشت از رمى جمرات مورد عنايت الهى قرار گرفته است.
در تاريخ 1370/4/7 مطابق چهاردهم ذوالحجۀ 1411 ترتيب ملاقات با وى در دفتر بعثه داده شد تا آنچه رخ داده را از زبان خودش بشنوم. او پيرمردى بود به نام حاج عباس قاسمى اهل نيشابور. ماجراى خود را به تفصيل گفت و سخنانش ضبط شد كه خلاصۀ آن چنين است:
«روز دهم ذوالحجه پس از رمى جمرۀ عقبه، همراهانم را نديدم، به جمرۀ دوم رفتم آنجا هم نبودند يا من نديدم، به جمره سوم رفتم در آنجا هم آنان را نيافتم پيرامون جمره از جمعيت خالى و خلوت بود. از بالاى پل رد مىشدم كه در آن حال صداى اذان عصر را شنيدم، به خود گفتم: عباس! نماز نخواندهاى ... نمازم را خواندم و از مسجد دور شدم. كنار جاده ماشين قرمز رنگى ايستاده بود، سه عرب يك طرف ماشين، دو خانم هم در طرف ديگر بودند و ميوه مىخوردند. و من از آنجا كه حدود هفت سال در نجف بودم و در آنجا كار مىكردم، تا حدى به زبان عربى آشنايى دارم، گفتم: