71گفتم: حضرت رسولاللّٰه آمد.
مىخواست فرياد بزند. گفتم: فرياد نزن، حضرت فرمودند كه بىصدا باشم.
ولى همراهان فهميده بودند، ماشين را كنارى نگه داشتند، گفتم: پايين بروم و سجدۀ شكر بگزارم.
سينه سمت چپم نيز ناراحتى داشت و مىخواستند سينهام را هم بردارند، وقتى از ماشين پياده شدم و بر سينهام دست كشيدم، غدهاى كه در سينهام بود، اصلاً محو شده و همه جاى بدنم شفا گرفته بود. نمىدانم چه چيزى باعث شد؟ خواست خدا بود يا دعاى دوستان؟ چگونه شفا يافتم؟
الآن دهانم باز شده و غذايم را مىخورم.» 1
دل شكستهاى در منا
در سال 1370 هجرى شمسى، نخستين بار كه به عنوان نمايندۀ رهبرى و سرپرست حجاج ايرانى به حج مشرف شدم. پس از انجام مناسك منا آگاهى يافتم كه