40مصر (پس از قتل حسين عليه السلام ) او را ديده است مىگويد: به خدا مثل پارۀ ماه بود و زنى را زيباتر از او نديدم.
در اين وقت زينب پنجاه و پنج ساله بود، زنى پير و ناتوان، زنى داغديده و مصيبت زده!
اما شخصيت زينب را بايد از قدرت بيان و قوت منطق او فهميد.
سخنرانيهاى وى در صحنۀ كربلا و در كوفه و مجلس يزيد، او را چنان كه بايد شناسانده و در زيباترين هيكلى از شجاعت و سر بلندى و جلال به ما نشان مىدهد و در آينده گفتار تذكره نويسان را در اين باره خواهيم و از بلاغت زينب در محضر پسر زياد و فرزند معاويه به وحشت خواهيم افتاد.
جاحظ در «البيان و التبيين» از خزيمۀ اسدى آرد كه: پس از قتل حسين عليه السلام به كوفه رفتم و گوياتر از زينب در آنجا نيافتم، تو گويى زبان على است كه سخن هميراند!
از يك سو هم زينب را مىبينيم كه در لطف و مهربانى همانند مادر و در دانش و پارسايى همتاى پدر خود على عليه السلام است و در برخى روايات است كه او را مجلس علمى بود و زنان به قصد آموختن احكام دين نزد او مىرفتند. اين صفات برجسته كه براى هيچ يك از زنان معاصر او فراهم نشده است، زينب را از ديگران ممتاز ساخت؛ چنانكه او را «عقيلۀ بنى هاشم» مىگفتند و از وى حديث فرا مىگرفتند. ابن عباس از او حديث كند و گويد: عقيلۀ ما زينب دختر على حديث كرد... و اين لقب بر او ماند؛ چنانكه به عقيله معروف گشت و فرزندان وى را بنى عقيله گفتند.