20مرگ را بر دورى از وى ترجيح مىدادند، اما مرگ خديجه در اين هنگام دشوارىهاى ديگرى پيش آورد، چنانكه محمد صلى الله عليه و آله و سلم ديگر نتوانست در مكه بماند و ناچار از هجرت تاريخى خود شد. وى مكه را ترك گفت اما خاطرۀ زن محبوبش همچنان در دل او بود و هيچيك از زنانى كه پس از خديجه به خانۀ پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم آمدند، نتوانستند، جاى او را بگيرند و ياد وى را از خاطر شوهرش ببرند. روزى «هاله» خواهر خديجه در مدينه به زيارت پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم آمد چون آواز او (كه به صداى خواهر وى شبيه بود) در خانه پيچيد پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم به ياد خديجه افتاد و صداى هاله او را سخت متأثر و محزون ساخت و چون هاله از خانه بيرون رفت، عايشه گفت:
تا كى به ياد اين پيرزن قريشى هستى؟ خدا بهتر از او را نصيب تو كرد! پيغمبر از سخن عايشه متغير شد و با لحنى توبيخ آميز فرمود:
به خدا كه بهتر از او نصيبم نگشت! خديجه هنگامى كه همه مرا دروغگو مىخواندند، به من گرويد و روزى كه همه مرا محروم كردند، مال خويش را فداى من كرد!
جدّ پدرى زينب، ابوطالب بن عبدالمطلب عموى پيغمبر و به جاى پدر اوست، محمد صلى الله عليه و آله و سلم در شكم مادر بود كه پدرش مرد و در هفت سالگى جدش را از دست داد و عموى وى ابوطالب سر پرستى او را به عهده گرفت و در روزگار سختى، او را پدر و دوست و پشتيبان بود.
ابوطالب در مقابل تهديد قريش كه محمد صلى الله عليه و آله و سلم را از او مىطلبيدند تسليم نشد. وى اندكى پس از مرگ خديجه درگذشت و با