19ممات است كه محمد به خاطر احترام وى، بيست و پنج سال زنى ديگر را در زندگانى خود شريك نكرد و او نيز در روزهاى دشوار از شوى خود پشتيبانى كرد و سختىها را كه پيغمبر در راه دعوت مردم بدينِ خويش از قريش مىديد، با مهربانى و دلجويى بر اوهموار مىساخت.
هنگامى كه پيغمبر خبر رسالت خويش را با نزول سورۀ «اِقْرَأْ» از جبرئيل دريافت و ترسان و لرزان از غار «حراء» مراجعت كرد، خديجه بود كه او را اطمينان داد و بدو گرويد و تا آخرين دقايق زندگانى خويش در ايمان و عقيدت نسبت بدو ثابت ماند و در روزهائى كه بزرگان قريش و اشراف قبيلۀ خديجه، محمد صلى الله عليه و آله و سلم را به سحر و ديوانگى نسبت داده و در آزار و اذيّت او فروگذارى نداشتند، ايمان و وثوق خديجه نسبت به محمّد همچنان استوار بود و به گفتۀ «بودلى» در كتاب «پيامبر»، وى در ميان شش تن ديندارانى كه بر روى زمين زندگى مىكردند و ثوق و ايمانى بكمال داشت.
در آن روزها خديجه در سنى نمىزيست كه تاب تحمل چنين سختىها را داشته باشد و در زندگانى گذشتۀ خود، خويشتن را براى پيمودن اين مراحل دشوار، آماده نساخته بود، ليكن در سن پيرى راضى شد كه زندگانى را بر خود دشوار و سخت نمايد و مشقت محاصرۀ قريش را كه مىخواستند با گرسنگى، بنىهاشم را از پاى درآورند بر خويش هموار سازد.
خديجه در اولين مراحل دوران سختى پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم در گذشت، ليكن وى توانسته بود براى شوهر خود يارانى مخلص فراهم آورد كه