30شمّهاى از آن را برگزيدهايم:
الف: او كوچكترين دختر از دختران پيامبر صلى الله عليه و آله بود و پس از مرگ خديجه در خانه تنها زندگى مىكرد و عهدهدار امور زندگى پيامبر و در خدمت آن حضرت بود؛ (چون مادرِ پيامبر).
ب: طبيعى است كه زهرا عليها السلام مادر پيامبر باشد در رسالتش، نه در ولادتش و شايد اين بر قلم تقدير گذشته و پيامبر صلى الله عليه و آله مىدانسته كه جز وجود زهرا، نسلى نخواهد داشت و تنها اوست جريانى اصيل كه نور رسالت را در بستر تاريخ و در همۀ عصرها بر دوش خواهد كشيد تا بشريت از اين نورِ فياض روشنايى گيرد و به همين دليل بود كه پيامبر نسبت به زهرا محبت شديد داشت. 1
ج: پيامبر ديده به جهان گشود در حالى كه پدرش را از دست داده بود، ديرى نگذشت كه مادر را نيز از دست داد، در حالى كه كودك خردسالى بود.
پيامبر خدا با فاطمه رفتارى داشت همچون مادر و هرگاه از سفر به مدينه مراجعت مىكرد، فقط به ديدار فاطمه مىرفت. از آن زمان كه آمنه بنت وهب مادر گرامى پيغمبر درگذشت، آن حضرت در خانۀ ابوطالب نشو و نما يافت و از مهر و محبت فاطمۀ بنت اسد برخوردار شد. پيامبر با فاطمه بنت اسد انسى داشت و او را مادر صدا مىزد و چون او در گذشت، حضرتش سخت اندوهگين شد، تا اينكه خدا فاطمه، دخترش را به او عنايت كرد و هرگاه وى را مىديد ياد فاطمۀ بنت اسد مىكرد و به ديدارش تسلىٰ مىيافت و به همين جهت او (فاطمه دخترش) را «اُمّ ابيها» ناميد. 2
رسول مكرّم صلى الله عليه و آله بيهوده به كسى لقب يا كنيهاى نمىداد بلكه همۀ القاب از روى حكمت بود و هر چيز را در جاى خويش مىنهاد؛ زيرا او پيامبر بزرگوار و فرستادۀ عظيم خدا بود. بهترين درود و سلام بر او باد !